ااما از کتابی تابعیت می کند که یک جلد و یک کتاب است آن قر
ااما از کتابی تابعیت می کند که یک جلد و یک کتاب است آن قرآن کریم است (این کتاب دو دوره را می گذراند یک دوره به شدت مخالفت می شود اما دوره ی دوم که دردوره ی اول قرار می گیرد تماما تایید می شود (و دوره ی سوم برخورد با خود ظهور کند که امام عصر این کتاب را(با اندک اصلاحات) غالب و اکثرا مطالبش را حتی عینا تایید می کند)) تازه دانسته که ما چه بخواهید چه نخواهید از روی ثابت از هرغیری بهتر هستیم نیازی به کردن ما نیست چون ما که تابع اهل حقیقت هستیم بهتر هم وجود ندارد نیازی به غرور بی جا و خودخواهی نیست حقیقت میباشد.
تازه دانسته شتد هیچ جور و ستمی بالاتر از صداقت قلب بدون پشتوانه ی ملاک نیست و اصلترین پنهان جور و ستم است فقط اصالترین از قضاوت عین صداقت قلب دروغ نداریم مگر اینکه قلبش دروغ باشد درحالی که داریم اصلترین از قضاوت معنا بزرگترین دروغ را اوج راستین فکری است که فکر پنهان از فکرش را نمیفهمد یا معنایی حقیقت نکرده تا بیابد پس صداقت قلب دروغ هم هست تازه بزرگترین دروغ است و بدترین دشمن دوست آگاه که دوستی آگاه آن پشت پنهان ناآگاهی دارد یعنی دوستی که از علم تکثری است و علم حضوری است اما علم حقیقت ندارد یک کسی دوستی دارد از ناآگاهی و جهل دوستی می کند قضیه اش جدا است یک کسی دوستی می کند علم و تخصص و فهمیده ی علمی دارد و آگاه است و جاهل نیست اما این آگاهیش از جهت هدایت الهی نیست مثل دانشمندی که به مردم خدمت می کند و خوب هم خدمت میکند معرکه است اما خدا نشناس و اسلام نشناس است این بزرگترین باطل است بله ادیسون یکی از باطلترین مخلوق است و تازه عشق های فهمیده و غیرهوسانه که بنابر دیانت اسلامی گذاشته نشده یا گذاشته شده روند اثبات ملاک نداشته و همانا اسلامش نامی وتوخالی بوده استهمانطور هم باطل اصیل است و تازه دانسته حضرت علی میگوید ببین چه می گوید نبین که می گوید فقط برای حرف نیست ابلیس هم اختراع مفید هم بسازد خودش مناسب نیست اختراعش که پسنیده و کاربردی که می شود همینطور هم همین قضیه برای این کتاب است نویسنده ناسالم باشد این کتاب برحقاست به طوری که ۰۱% دین که ۹۹% آن قرآن (کلام الله) و متعلقاتش چه دور چه نزدیک است میباشد.
تازه اینکه دانسته شود فکر راستینی و اصالت صادقی که از قضاوت عین باشد که پشتوانه ملاک ندارد بهتر از شیطان از قضاوت عین که پشتوانه ی ملاک دارد چون شیطان حقیقی ضعیف بد برای قضاوت ملاک داران و قوی خوب از قضاوت عین است همین است که بی تفاوت را با کافر یکی نگیرید و بگوید منافق بدتر است بی تفاوت گرایی...یا (ابلیس و) دجال خود منافق منافقین است و همانطور که منافق کافر کافرین است پیچیده ترین کافر دجال(و ابلیس) است و بی تفاوت گرا به ملاک از قضاوت عین خونسرد و آرام و خوش قلب است که به طور متمدن اما سخت می کوباند و این دجال است اهل عین قدرت و شکوه خوب عینی را می بینند و این را با حق بودن یکی می دانند اما اهل معنا حق را می یابند حتی اگر با وحشناکترین رفتار وارد شود اگر هم رفتارشان را قبول نکند درواقع دجال همچون حکومت روم است متمدن اما ستم ترین اقدامات را با طریق شکل تمدن واره می کند یعنی بیشترین متمدنانه اما سخت ترین برخورد می کند و مادر آمریکا و انگلیس است اینان با پَر می کشند یعنی با شمشیر و سلاح آدم کشتن بهتر از با پّر آدم کشتن است (حتی با پَر نمی کشند بلکه دراصالت از قضاوت عین با پَر هم ناز هم می کنند درنزد ملاک داران با پَر آدم می کشند) هروقت سفیانی آمد دجال آمد طرف دجال را بیشتر نگیرید چون بی تفاوتگرا به ملاک از منافق هم بدتر است پس طرف سفیانی را نزدیک تر بگیرید اما هیچ کدام را قبول نکنید و تازه اینکه همانا انسانی همانطور که دوبخش است درست و نادرست همان درستش هم دوبخش است عشق و عقل معمول و عقل معمول ان هم دو بخش است یکی که به عشق و اخلاق نزدیک تر باشد اما خود عشق و اخلاق نیست همان عقل عملی است و عقلی که به عقل معرفت نزدیک تر باشد اما عقل معرفت نیست عقل نظری است (دو بخش از کم و بیش بودن است فقط بیش مطلق که حسن فعلی تنهایی خدا است کم و بیش دیگر ندارد) و عقل نظری برحق است که درجهت عقل معرفت یا درامتداد ملاک با پشتوانه ی ملاک باشد و عقل عملی هم چنین است و عقل نظری استنتاجی است اما از راه معنایی حقیقت نیست پس استنتاجی نما است اما عقل عملی استنتاجی دارد اما استقرایی اصلش است عقل نظری هم متخصص ضعیفی می خواهد اما نیاز تخصص (و کارشناس) درعقل عملی بیشتر است و عقل معاش فرق دارد با عقل عملی همانا عقل معاش اولا پس از انسانی نزدیک انسانی است اما عقل نظر به خصوص عقل عمل درانسانی است عقل عملی علم اخلاق و علم تدبیر (و شخصیت اولیه یا شخصیت پنهان و . . .) است و عقل معاش عقل سیاست و عقل حرکتی فیزیکی (و شخصیت صورتی یا شخصیت دیدن شود و . . .) که
تازه دانسته شتد هیچ جور و ستمی بالاتر از صداقت قلب بدون پشتوانه ی ملاک نیست و اصلترین پنهان جور و ستم است فقط اصالترین از قضاوت عین صداقت قلب دروغ نداریم مگر اینکه قلبش دروغ باشد درحالی که داریم اصلترین از قضاوت معنا بزرگترین دروغ را اوج راستین فکری است که فکر پنهان از فکرش را نمیفهمد یا معنایی حقیقت نکرده تا بیابد پس صداقت قلب دروغ هم هست تازه بزرگترین دروغ است و بدترین دشمن دوست آگاه که دوستی آگاه آن پشت پنهان ناآگاهی دارد یعنی دوستی که از علم تکثری است و علم حضوری است اما علم حقیقت ندارد یک کسی دوستی دارد از ناآگاهی و جهل دوستی می کند قضیه اش جدا است یک کسی دوستی می کند علم و تخصص و فهمیده ی علمی دارد و آگاه است و جاهل نیست اما این آگاهیش از جهت هدایت الهی نیست مثل دانشمندی که به مردم خدمت می کند و خوب هم خدمت میکند معرکه است اما خدا نشناس و اسلام نشناس است این بزرگترین باطل است بله ادیسون یکی از باطلترین مخلوق است و تازه عشق های فهمیده و غیرهوسانه که بنابر دیانت اسلامی گذاشته نشده یا گذاشته شده روند اثبات ملاک نداشته و همانا اسلامش نامی وتوخالی بوده استهمانطور هم باطل اصیل است و تازه دانسته حضرت علی میگوید ببین چه می گوید نبین که می گوید فقط برای حرف نیست ابلیس هم اختراع مفید هم بسازد خودش مناسب نیست اختراعش که پسنیده و کاربردی که می شود همینطور هم همین قضیه برای این کتاب است نویسنده ناسالم باشد این کتاب برحقاست به طوری که ۰۱% دین که ۹۹% آن قرآن (کلام الله) و متعلقاتش چه دور چه نزدیک است میباشد.
تازه اینکه دانسته شود فکر راستینی و اصالت صادقی که از قضاوت عین باشد که پشتوانه ملاک ندارد بهتر از شیطان از قضاوت عین که پشتوانه ی ملاک دارد چون شیطان حقیقی ضعیف بد برای قضاوت ملاک داران و قوی خوب از قضاوت عین است همین است که بی تفاوت را با کافر یکی نگیرید و بگوید منافق بدتر است بی تفاوت گرایی...یا (ابلیس و) دجال خود منافق منافقین است و همانطور که منافق کافر کافرین است پیچیده ترین کافر دجال(و ابلیس) است و بی تفاوت گرا به ملاک از قضاوت عین خونسرد و آرام و خوش قلب است که به طور متمدن اما سخت می کوباند و این دجال است اهل عین قدرت و شکوه خوب عینی را می بینند و این را با حق بودن یکی می دانند اما اهل معنا حق را می یابند حتی اگر با وحشناکترین رفتار وارد شود اگر هم رفتارشان را قبول نکند درواقع دجال همچون حکومت روم است متمدن اما ستم ترین اقدامات را با طریق شکل تمدن واره می کند یعنی بیشترین متمدنانه اما سخت ترین برخورد می کند و مادر آمریکا و انگلیس است اینان با پَر می کشند یعنی با شمشیر و سلاح آدم کشتن بهتر از با پّر آدم کشتن است (حتی با پَر نمی کشند بلکه دراصالت از قضاوت عین با پَر هم ناز هم می کنند درنزد ملاک داران با پَر آدم می کشند) هروقت سفیانی آمد دجال آمد طرف دجال را بیشتر نگیرید چون بی تفاوتگرا به ملاک از منافق هم بدتر است پس طرف سفیانی را نزدیک تر بگیرید اما هیچ کدام را قبول نکنید و تازه اینکه همانا انسانی همانطور که دوبخش است درست و نادرست همان درستش هم دوبخش است عشق و عقل معمول و عقل معمول ان هم دو بخش است یکی که به عشق و اخلاق نزدیک تر باشد اما خود عشق و اخلاق نیست همان عقل عملی است و عقلی که به عقل معرفت نزدیک تر باشد اما عقل معرفت نیست عقل نظری است (دو بخش از کم و بیش بودن است فقط بیش مطلق که حسن فعلی تنهایی خدا است کم و بیش دیگر ندارد) و عقل نظری برحق است که درجهت عقل معرفت یا درامتداد ملاک با پشتوانه ی ملاک باشد و عقل عملی هم چنین است و عقل نظری استنتاجی است اما از راه معنایی حقیقت نیست پس استنتاجی نما است اما عقل عملی استنتاجی دارد اما استقرایی اصلش است عقل نظری هم متخصص ضعیفی می خواهد اما نیاز تخصص (و کارشناس) درعقل عملی بیشتر است و عقل معاش فرق دارد با عقل عملی همانا عقل معاش اولا پس از انسانی نزدیک انسانی است اما عقل نظر به خصوص عقل عمل درانسانی است عقل عملی علم اخلاق و علم تدبیر (و شخصیت اولیه یا شخصیت پنهان و . . .) است و عقل معاش عقل سیاست و عقل حرکتی فیزیکی (و شخصیت صورتی یا شخصیت دیدن شود و . . .) که
۳۰۹.۶k
۲۰ اسفند ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.