اغوش استاد🌙
#اغوش_استاد🌙
#پارت5
دستش وگرفتم وکشوندم سمت سالن وگفتم:
_الان بریم سرکلاس بعدش برات همش روتعریف می کنم
کلافه گفت:
_پناه الان بگوتابعداز کلاس دووم نمیارم
خندیدم وگفتم:
_نچ
فرارکردم که افتاددنبالم که همون لحظه محکم خوردم به چیزسفت ومحکم سرم وگرفتم وباتعجب سربلندکردم بادیدن یه مردهیکلی وچهارشونه وجوون وخوشتیپ وخوشگل نفسم گرفت وبهش خیره شده بودم که باعصبانیت غرید:
_چشم نداری جلوی خودت ونگاه کنی وسط دانشگاه جای دوییدن وبازی بچگانس
باحرص گفتم:
_شماکه دیدی من هواسم نیست میتونستی بری کنار...ازقصدنرفتی کنار
پوزخندی زدوخواست چیزی بگه که غزل سریع دستم وگرفت بالبخندگفت:
_ببخشیدبااجازه
چیزی نگفت وهی نگاهش به من بودکه تاخواستم دهن بازکنم غزل دستم وکشیدونذاشت.
واردکلاس شدیم که دستم کشیدم وباحرص گفتم:
_چرانذاشتی جوابش وبدم
_دنبال شری پناه؟
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
#پارت5
دستش وگرفتم وکشوندم سمت سالن وگفتم:
_الان بریم سرکلاس بعدش برات همش روتعریف می کنم
کلافه گفت:
_پناه الان بگوتابعداز کلاس دووم نمیارم
خندیدم وگفتم:
_نچ
فرارکردم که افتاددنبالم که همون لحظه محکم خوردم به چیزسفت ومحکم سرم وگرفتم وباتعجب سربلندکردم بادیدن یه مردهیکلی وچهارشونه وجوون وخوشتیپ وخوشگل نفسم گرفت وبهش خیره شده بودم که باعصبانیت غرید:
_چشم نداری جلوی خودت ونگاه کنی وسط دانشگاه جای دوییدن وبازی بچگانس
باحرص گفتم:
_شماکه دیدی من هواسم نیست میتونستی بری کنار...ازقصدنرفتی کنار
پوزخندی زدوخواست چیزی بگه که غزل سریع دستم وگرفت بالبخندگفت:
_ببخشیدبااجازه
چیزی نگفت وهی نگاهش به من بودکه تاخواستم دهن بازکنم غزل دستم وکشیدونذاشت.
واردکلاس شدیم که دستم کشیدم وباحرص گفتم:
_چرانذاشتی جوابش وبدم
_دنبال شری پناه؟
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
۶۸۹
۲۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.