پارت17
#پارت17
7برادر ناتنی
سمتشون که همشون هجوم فردن سمتشون اما همشونو پس زدن و فقط اـت رو بغل کردن که انگار
با سوزن بادشونو خالی کردی لب و لوچه شون اویزون شد و خب منم ناراحت شدم و گفتم پ منتظر چی هستین
شما هم بیاین دیگه که یه دفعه همشون هجوم اوردن سمت ما و بغل کردن و رفتیم به سمت خونه ا.ت
و مامان داشتن حرف میزدن و ا.ت تازه بعد از 1ماه الان فهمیده بود بابای پسرا
یه شرکت بزرگ تجاری داره و ا.ت هم توی مخرجش جشن بود ولی به روی خودش نمیاورد
تا رسیدن به خونه همشون یه طرف ولو شدن ا.ت هم رفت یه سیب بزرگی برداشت و یه گاز بزرگی ازش گرفت دید که
بیشتر گشنش شده یه شیرموز خوی با گردو و جیل و ... که خیلی خ.شمزه شده بود درست کرد و
رفت جلوی کوک وایستاد و یه تف توش انداخت و همش زد کوک هم با حسرت نگا میکرد ا.ت هم میخواست
خلط کنه بندازه توش که دید کوک فهمیده جریان چیه دیگه ننداخت و برد گذاشت توی یخچال
رفت اتاقش ووقتی به تقویم نگا جوری که به خر تیتاپ داده باشن خ.شحال شد( هوییی نرو ت.ی حس خرخون نیست خرید و دوست داره😂)
رفت پیش باباش نشست و داشت زبون میریخت تا خرش کنه
باباشونننن :ها باز چی شده
ا.ت :منم خوبم😐
بابا :کارتم دست کوکه
ا.ت :به خانواده سلام برسونید فعلا
و میگ میگ به سمت اتاق کوک رفت
پایان پارت
🌈اد بورام🌈
7برادر ناتنی
سمتشون که همشون هجوم فردن سمتشون اما همشونو پس زدن و فقط اـت رو بغل کردن که انگار
با سوزن بادشونو خالی کردی لب و لوچه شون اویزون شد و خب منم ناراحت شدم و گفتم پ منتظر چی هستین
شما هم بیاین دیگه که یه دفعه همشون هجوم اوردن سمت ما و بغل کردن و رفتیم به سمت خونه ا.ت
و مامان داشتن حرف میزدن و ا.ت تازه بعد از 1ماه الان فهمیده بود بابای پسرا
یه شرکت بزرگ تجاری داره و ا.ت هم توی مخرجش جشن بود ولی به روی خودش نمیاورد
تا رسیدن به خونه همشون یه طرف ولو شدن ا.ت هم رفت یه سیب بزرگی برداشت و یه گاز بزرگی ازش گرفت دید که
بیشتر گشنش شده یه شیرموز خوی با گردو و جیل و ... که خیلی خ.شمزه شده بود درست کرد و
رفت جلوی کوک وایستاد و یه تف توش انداخت و همش زد کوک هم با حسرت نگا میکرد ا.ت هم میخواست
خلط کنه بندازه توش که دید کوک فهمیده جریان چیه دیگه ننداخت و برد گذاشت توی یخچال
رفت اتاقش ووقتی به تقویم نگا جوری که به خر تیتاپ داده باشن خ.شحال شد( هوییی نرو ت.ی حس خرخون نیست خرید و دوست داره😂)
رفت پیش باباش نشست و داشت زبون میریخت تا خرش کنه
باباشونننن :ها باز چی شده
ا.ت :منم خوبم😐
بابا :کارتم دست کوکه
ا.ت :به خانواده سلام برسونید فعلا
و میگ میگ به سمت اتاق کوک رفت
پایان پارت
🌈اد بورام🌈
۷.۰k
۱۸ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.