وقتی هر دو تاتون مافیا هستید
وقتی هر دو تاتون مافیا هستید
پارت سوم
ویو ا.ت
داشتیم حرف میزدیم که ....
که در محکم باز شد و داد یونگی در اومد.
#ببینید کی اومدههه (داد)
+هیونگ میشه وقتی میای داخل اینجوری نکنی زهر ترک شدیم
#به این میگن ورود شگفت انگیز همه مافیا ها باید داشته باشند
@بیا داخل یونگی
#اومدم بابا
یونگی اومد داخل
#اهم ببنید چی پیدا کردم
+چی؟!
#اهم تعداد بادیگارد ها و نقشه خونه جیمین رو پیدا کردم فقط مونده دوربین مخفی ها
+آیشش یعنی من بازم باید دوست دختر جونگکوک بمونم
@ا.ت اون دوست داره
+من که ندارم
#بازم...ولش کنید یه نارنگی بدین بر بدن بزنیم
+نداریم
#دروغ نگو
یونگی بلند شد رفت سر یخچال
@خدایا پیدا نک...
#دیدی دارینن
+@شت
یونگی با یه بشقاب نارنگی اومد و رو مبل نشست
#من که میدونم چقدر من رو دوست دارید که نارنگی میخرید ولی....
@خب ا.ت دیگه چه خبر
#داشتم زر میزدم مثلاً :/
+حالا فعلا نزن ...آها راستی باید به جیمین هم نزدیک بشیم
#@که چی؟!
+که بتونیم اعتمادش رو جلب کنیم و بعد بدبخت کنیمش
#پس باید از طریق کوک اینکار رو کنیم
@یعنی چی؟!
#یعنی باید مثلا بعضی موقع ها به کوک بگیم که جیمین هم با خودش بیاره
+آره اینجوری با ما دوست میشه
@به کوک زنگ بزن فردا با جیمین بیاد عمارت
+اوکی
با گوشیم به کوک زنگ زدم و گفتم فردا با جیمین بیاد عمارت ما
پرش زمانی به فردا
با یونگی و نامجون حاظر شده بودیم که جیمین و کوک اومدن
&سلام ا.تتت
+سلام کوکی جونم
#یونگی:این چندشا رو نگاه کن(آروم در گوش نامی)
@میدونم میدونم الاناس که میخوام بالا بیارم (اونم مثل شوگا)
_س،سلام
+سلام جیمین شی
@#سلام
+بیاید بشنید
رفتیم نشستیم که...
نظر یادت نره رفیق!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#fake
پارت سوم
ویو ا.ت
داشتیم حرف میزدیم که ....
که در محکم باز شد و داد یونگی در اومد.
#ببینید کی اومدههه (داد)
+هیونگ میشه وقتی میای داخل اینجوری نکنی زهر ترک شدیم
#به این میگن ورود شگفت انگیز همه مافیا ها باید داشته باشند
@بیا داخل یونگی
#اومدم بابا
یونگی اومد داخل
#اهم ببنید چی پیدا کردم
+چی؟!
#اهم تعداد بادیگارد ها و نقشه خونه جیمین رو پیدا کردم فقط مونده دوربین مخفی ها
+آیشش یعنی من بازم باید دوست دختر جونگکوک بمونم
@ا.ت اون دوست داره
+من که ندارم
#بازم...ولش کنید یه نارنگی بدین بر بدن بزنیم
+نداریم
#دروغ نگو
یونگی بلند شد رفت سر یخچال
@خدایا پیدا نک...
#دیدی دارینن
+@شت
یونگی با یه بشقاب نارنگی اومد و رو مبل نشست
#من که میدونم چقدر من رو دوست دارید که نارنگی میخرید ولی....
@خب ا.ت دیگه چه خبر
#داشتم زر میزدم مثلاً :/
+حالا فعلا نزن ...آها راستی باید به جیمین هم نزدیک بشیم
#@که چی؟!
+که بتونیم اعتمادش رو جلب کنیم و بعد بدبخت کنیمش
#پس باید از طریق کوک اینکار رو کنیم
@یعنی چی؟!
#یعنی باید مثلا بعضی موقع ها به کوک بگیم که جیمین هم با خودش بیاره
+آره اینجوری با ما دوست میشه
@به کوک زنگ بزن فردا با جیمین بیاد عمارت
+اوکی
با گوشیم به کوک زنگ زدم و گفتم فردا با جیمین بیاد عمارت ما
پرش زمانی به فردا
با یونگی و نامجون حاظر شده بودیم که جیمین و کوک اومدن
&سلام ا.تتت
+سلام کوکی جونم
#یونگی:این چندشا رو نگاه کن(آروم در گوش نامی)
@میدونم میدونم الاناس که میخوام بالا بیارم (اونم مثل شوگا)
_س،سلام
+سلام جیمین شی
@#سلام
+بیاید بشنید
رفتیم نشستیم که...
نظر یادت نره رفیق!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#fake
۳.۹k
۲۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.