وقتی هر دوتون مافیا هستید
وقتی هر دوتون مافیا هستید
پارت پنجم
ویو ا.ت
کم کم خوابم برد
پرش زمانی به فردا صبح ...
از خواب بلند شدم دست و صورتم رو شستم رفتم پایین که دیدم کوک و جیمین هم اینجا هستند
+ش،شما اینجا چیکار میکنید؟!
_کوک اومده یک حقیقتی رو بهت بگه
+به من؟! چی میخوای بگی کوک؟!
@چیزه میدونی من ...من
_اون دوست نداره همش یه بازی بوده
+بازی؟! چی دارین میگین!؟
@میا متاسفم ولی من دوست ندارم بیا و از این به بعد مثل دو تا دوست باشیم
+باشه آقای جئون جونگکوک ...باشه
@میا ...
+اصلا چه بهتر منم میخواستم بهت بگم آره میخواستم بگم که ...دوست ن،ندارم
@متاسفم
جیمین اومد حرف بزنه که صدای یونگی اومد
یونگی#: ا. ...میااا
+بلهه
#بیا حولمو بده جا گذاشتمم
+خدایا ....اومدمم
بله درسته حمام اتاق یونگی خرابه و در حال حاظر توی حمام اتاق من یا نامجون حمام میکنه
رفتم از توی اتاقش حوله مشکی شو گرفتم و رفتم سمت اتاق خودم حوله رو بهش دادم و رفتم بیرون
+اهم ببخشید داشتی میگفتی
_میگم میا .....دوستی ما که سرجاش میمونه نه؟!
+چ،چرا میمونه
پرش زمانی به یک ماه بعد
تو این یک ماه با جیمین خیلی صمیمی شده بودم
تو عمارت من با جیمین و دوستش و یونگی و نامجون نشسته بودیم و داشتیم حرف میزدیم جیمین هنوز از اون دروغی که بهش گفتم خبر دار نشده بود منم داشتم دنبال لی مینهو میگشتم
جیهوپ&:ببینم میا تو الان دقیقا روی چه چیزی داری کار میکنی ؟!
+پیدا کردن یکنفر
_کی؟!
+لی مین هو
_واقعااا
+آره
_منم کمکت میکنم
+کع چی؟!
_خب منم میخوام پیداش کنم برای همین کمکت میکنم
+تو فعلا همون کیم ا.ت رو پیدا کن پیدا کردن لی مین هو پیشکش
_بیشعور
+گگگگ
داشتیم حرف میزدیم که در باز شد و یکنفر با تفنگ اومد داخل
به چوخ رفتم که....
نظر یادت نره رفیق!!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#fake#JIMIN
پارت پنجم
ویو ا.ت
کم کم خوابم برد
پرش زمانی به فردا صبح ...
از خواب بلند شدم دست و صورتم رو شستم رفتم پایین که دیدم کوک و جیمین هم اینجا هستند
+ش،شما اینجا چیکار میکنید؟!
_کوک اومده یک حقیقتی رو بهت بگه
+به من؟! چی میخوای بگی کوک؟!
@چیزه میدونی من ...من
_اون دوست نداره همش یه بازی بوده
+بازی؟! چی دارین میگین!؟
@میا متاسفم ولی من دوست ندارم بیا و از این به بعد مثل دو تا دوست باشیم
+باشه آقای جئون جونگکوک ...باشه
@میا ...
+اصلا چه بهتر منم میخواستم بهت بگم آره میخواستم بگم که ...دوست ن،ندارم
@متاسفم
جیمین اومد حرف بزنه که صدای یونگی اومد
یونگی#: ا. ...میااا
+بلهه
#بیا حولمو بده جا گذاشتمم
+خدایا ....اومدمم
بله درسته حمام اتاق یونگی خرابه و در حال حاظر توی حمام اتاق من یا نامجون حمام میکنه
رفتم از توی اتاقش حوله مشکی شو گرفتم و رفتم سمت اتاق خودم حوله رو بهش دادم و رفتم بیرون
+اهم ببخشید داشتی میگفتی
_میگم میا .....دوستی ما که سرجاش میمونه نه؟!
+چ،چرا میمونه
پرش زمانی به یک ماه بعد
تو این یک ماه با جیمین خیلی صمیمی شده بودم
تو عمارت من با جیمین و دوستش و یونگی و نامجون نشسته بودیم و داشتیم حرف میزدیم جیمین هنوز از اون دروغی که بهش گفتم خبر دار نشده بود منم داشتم دنبال لی مینهو میگشتم
جیهوپ&:ببینم میا تو الان دقیقا روی چه چیزی داری کار میکنی ؟!
+پیدا کردن یکنفر
_کی؟!
+لی مین هو
_واقعااا
+آره
_منم کمکت میکنم
+کع چی؟!
_خب منم میخوام پیداش کنم برای همین کمکت میکنم
+تو فعلا همون کیم ا.ت رو پیدا کن پیدا کردن لی مین هو پیشکش
_بیشعور
+گگگگ
داشتیم حرف میزدیم که در باز شد و یکنفر با تفنگ اومد داخل
به چوخ رفتم که....
نظر یادت نره رفیق!!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#fake#JIMIN
- ۸.۳k
- ۳۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط