ویو جیا
با تهکوک فیلم میدیدم که جونگ کوک ی طرفو تهیونگ طرف دیگه خواب یبود ریسه هارو روشن کردمو برقارو خاموششش
ستاره شب تابی هاا عالی بودددد
لپتابو خاموش کردم ب سقف خیره بودم چرا حس خوبی دارم؟
وقتی ب طرف جونگ کوک برگشتم خواب بود
یکمم احساس بی امنی پیشش میکنم بر عکس بچه گیامکه اونو ی قهرمان میدم که همیشهکمکم میکنه و همچین کاری از اونن.. برام؟
باعث شد افکارم بپاچه
برگشتم سمت تهیونگ
تهیونگ که کلا امکان مرگم ۹۰ درصده
ولی خب بحث کردن باش خوبه
تو بچگی همیشه دلمو میشکوند و خیلی راحت ازم رد میشد
سنگ دلللل
برگشتم رو ب سقف ولی این دو ماه و خیلی دوس داشتم
هر چی شد حتی یکمم کینه ب دلمنگرفتم از اون سوختگی رو شکم و اتیش و حتی دیشب ...
ولی اتیس سوزی باید تهیونگو ادم کنمم
وای خوابمنمیبرههه
از کلبه خارج شدمو بیرون جلو درش رو چمنا نشستم
هوای خنکیی بودد کمی باد
ویو ته
از وقتی برقا خاموش د از خواب پریدم
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.