وی ته

وی ته
ججیا سعی داش بخوابه ب سمتم برگشتو نگاهاشو حس میکردم دوباره دیدشو عوض کردو اخر پا شد رف بیرونن
منم بد از ۱۰ دقیقه که خوابم نبرد
پاشدم رفتم
جیا: بیداری؟( تعجب
ته: اره
بقلش نستم
ته: چرا بیرونی
جیا: خوابم نبرد
ته: اها
جیا: میگم کجا بودی دیشب
ته: .. هیچی مهم نیس
جیا: اوکی
ته: جیان
جیا: هوم؟
ته: دیشب من نبودم جونگ کوک ...
جیا: ولش‌کن مهم نیس
ته: میخواستم بگم جدی نگیرش یدفعه کنترلشو از دس میده
ی دفعه در کلبه باز شد و جونگ کوک با موهای بهم ریخته حالت خابالو ازش خارج شد
کوک: چی میگید؟( چشاشو میمالونه خابالو
جیا: ذکر خیرت بود
اومد پیش من بشینه که پشیمون شد رفت اون‌طرف حیا
خابالو سرشو گزاش رو شونه حیان چشاش کلا بسته بود بین خواب و بیداری بود
جیا: خب برو بخواب
کوک: نمیوخوا( خوابالو
دیدگاه ها (۸)

وی ته جیا : اوکی جیا: اها یادم نرفته داشتی میکشتیم ته: هه جی...

ویو ته ی چند دقیقه بش نگا کردم هوا یکم سرد شده بود جونگ کوک...

ویو جیا با تهکوک فیلم میدیدم که جونگ کوک ی طرفو تهیونگ طرف د...

ویو تهیونگ با جونگ کوک رفتیم اتاقم کوک: ها؟ته: تو عوضی بم می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط