پارت ۶ فیک مجبورم
پارت ۶ فیک مجبورم
کوک زنگ میزنه و غذا سفارش میده و بعد ۲٠ دقیقه میرسه)
ویو کوک
غذا رسید نکنه ات خیلی گشنش باشه؟ اگر خیلی گرسنه باشه دلش میخواد! نکنه الان تو زمان پریودیش باشه و حالش خوب نباشه؟
کوک: خدمتکار
خدمتکار: بله قربان
کوک: یکم از این پیتزا بزار تو بشقاب با نوشابه ببر بالا برای ات، خودتم میتونی ازش بخوری
خدمتکار: چشم قربان، مچکرم(با تعظیم)
(خدمت کار کاری که کوک گفت رو انجام میده و در اتاق ات رو میزنه)
خدمتکار: خانم؟
ات: بیاین تو
خدمتکار: خانم آقای جئون گفتن براتون پیتزا بیارم
ات: ممنون
کوک: بهش دادی
خدمتکار: بله قربان
کوک: نگفتی که از طرف منه؟
خدمتکار: نباید میگفتم؟
کوک: لعنت بهش خیل خب مهم نیست برو
خدمتکار: ببخشید قربان چشم(با تعظیم)
ویو ات
یعنی کوک نگرانم شده؟ نه بابا احتمالا کوک به خدمتکار گفته این شکلی بگه. مهم نیست پیتزا میخورم میرم حموم دلم درد میکنه وایییی خدااا
(ات پیتزا رو میخوره و میره از اتاقش بیرون)
ات: حموم کجاست؟
کوک: رو به روی اتاقت نکنه کوری؟
ات: گگگگگگگگگه(اداشو در میاره مثلا)
کوک: میخوای بری حموم؟
ات: نه بیکار بودم از اتاق بیام بیرون بپرسم حموم کجاست
کوک: زیادی حرف میزنی
(ات یه حوله بر میداره و لباساش رو روی تختش حاضر میکنه و میره حموم)
ویو ات
واو چه حموم قشنگی چقدر همه چیش برق میزنه خیلی همه چیزش شیک و پیکه
ویو کوک
اون دختر خیلی زیباست، من از پارسال عاشقش شدم اما هر بار هی میگم نه تو عاشق نشدی اما دیگه مطمئنم که عاشقشم، من واقعا اونو میخوام، بعد از حمومش صداش میزنم تا بیاد میخوام بهش اعتراف کنم دیگه از پارسال دارم کلافه میشم
(ات دوشش رو میگیره و میره توی اتاقش)
کوک: ات
ات: بله
کوک: لباست رو عوض کردی بیا بشین کارت دارم
ات: باشه
ویو ات
وای نکنه میخواد شکنجم بده، ینی کارش خیلی مهمه؟ میخواد بگه باید یکی از خدمتکاراش بشم؟ وای خدا
(ات لباس میپوشه و میره پیش کوک)
ات: کاری داشتی؟
کوک: بشین اینجا کارت دارم
ات: خب بگو...
کوک: ات من...
حمایت فراموش نشه
شرط پارت بعدی:
لایک:35
کامنت: 20
راستی فالوم کنید فالو میشید
کوک زنگ میزنه و غذا سفارش میده و بعد ۲٠ دقیقه میرسه)
ویو کوک
غذا رسید نکنه ات خیلی گشنش باشه؟ اگر خیلی گرسنه باشه دلش میخواد! نکنه الان تو زمان پریودیش باشه و حالش خوب نباشه؟
کوک: خدمتکار
خدمتکار: بله قربان
کوک: یکم از این پیتزا بزار تو بشقاب با نوشابه ببر بالا برای ات، خودتم میتونی ازش بخوری
خدمتکار: چشم قربان، مچکرم(با تعظیم)
(خدمت کار کاری که کوک گفت رو انجام میده و در اتاق ات رو میزنه)
خدمتکار: خانم؟
ات: بیاین تو
خدمتکار: خانم آقای جئون گفتن براتون پیتزا بیارم
ات: ممنون
کوک: بهش دادی
خدمتکار: بله قربان
کوک: نگفتی که از طرف منه؟
خدمتکار: نباید میگفتم؟
کوک: لعنت بهش خیل خب مهم نیست برو
خدمتکار: ببخشید قربان چشم(با تعظیم)
ویو ات
یعنی کوک نگرانم شده؟ نه بابا احتمالا کوک به خدمتکار گفته این شکلی بگه. مهم نیست پیتزا میخورم میرم حموم دلم درد میکنه وایییی خدااا
(ات پیتزا رو میخوره و میره از اتاقش بیرون)
ات: حموم کجاست؟
کوک: رو به روی اتاقت نکنه کوری؟
ات: گگگگگگگگگه(اداشو در میاره مثلا)
کوک: میخوای بری حموم؟
ات: نه بیکار بودم از اتاق بیام بیرون بپرسم حموم کجاست
کوک: زیادی حرف میزنی
(ات یه حوله بر میداره و لباساش رو روی تختش حاضر میکنه و میره حموم)
ویو ات
واو چه حموم قشنگی چقدر همه چیش برق میزنه خیلی همه چیزش شیک و پیکه
ویو کوک
اون دختر خیلی زیباست، من از پارسال عاشقش شدم اما هر بار هی میگم نه تو عاشق نشدی اما دیگه مطمئنم که عاشقشم، من واقعا اونو میخوام، بعد از حمومش صداش میزنم تا بیاد میخوام بهش اعتراف کنم دیگه از پارسال دارم کلافه میشم
(ات دوشش رو میگیره و میره توی اتاقش)
کوک: ات
ات: بله
کوک: لباست رو عوض کردی بیا بشین کارت دارم
ات: باشه
ویو ات
وای نکنه میخواد شکنجم بده، ینی کارش خیلی مهمه؟ میخواد بگه باید یکی از خدمتکاراش بشم؟ وای خدا
(ات لباس میپوشه و میره پیش کوک)
ات: کاری داشتی؟
کوک: بشین اینجا کارت دارم
ات: خب بگو...
کوک: ات من...
حمایت فراموش نشه
شرط پارت بعدی:
لایک:35
کامنت: 20
راستی فالوم کنید فالو میشید
۱۳.۷k
۲۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.