(تو مال منی)𝑝𝑎𝑟𝑡 : ۲۹
(تو مال منی)𝑝𝑎𝑟𝑡 : ۲۹
.......
.........
کوک : عام....ا/ت چیشده چرا یه کلمه هم حرف نمیزنی
ا/ت : ....از رفتار لارا واقعا متاسفم کوک اون دارو رو من برای تو می خواستم
کوک : هعی ا/ت من که گفتم اینجوری دوست دارم بمونم
بذار اون انسان بشه
ا/ت :....
....
.......
نامجون : ....
لارا : عایی سرم
نامجون : خوبی
لارا : من کجام
نامجون : خونه من
لارا : آره خوبم
.....
من ... من دیگه انسانم؟
*نزدیک گردن نامجون میشه تا بببنه هنوز بوی خون رو دوست داره یا نه
لارا *ذوق
نامجون من ...من خوب شدم
نامجون : خوشحالم گلم
لارا : ......
نامجون : میشه باهام قرار بزاری
من واقعا دوست دارم
لارا
....
......
لارا : *اشک شوق
اره
آره
نامجون منم خیلی وقته بهت حس دارم
نامجون : *همو میبوسن
.....
...........
کوک : *رسیدن خونه ی کوک
ا/ت : اوو چه خونه ی خوشگلی مثل من تم سیاه دوست داری
کوک : اوهوم
.......
...........
خب ا/ت شی
خوناشام هام حامله میشن یا نه؟
ا/ت : چرا میپرسی
کوک : همینجوری
ا/ت : خب نه ...
حتما باید یه انسان و خوناشام باشه مثل مامانم و بابام
کوک : اووو پس من تا هرچقدر دلم بخاد میتونم چیز کنم
ا/ت : هعی جونگ کوک شی
کوک : خب چیه
الان که قرار نیست باشه
ا/ت : پس اگه الان قرار نیست باشه
میشه دستتو از روی رون پام بر داری و بالاتر نری
کوک : نه من بالاتر نرفتم
ا/ت : هعی کوک دستت....داره جاهای بد میره
کوک : عام
یه هو دلم خاس الان باشه (😂😂 بچه یهو دلش خاس)
ا/ت : نههه
من آمادگیشو ندارم
کوک : لدفن قرار نیست بد باشه
ا/ت : .....
کوک :.....
ا/ت :......
کوک : خب سکوت نشونه ی رضایته
*میوفته به جون لبای ا/ت و اونو میبره توی اتاق خودش و در رو قفل میکنه...........
(اسمات)
بر خلاف گفته ی جونگ کوک خیلی خشن انجام میده برای ا/ت
دیگه یه چیز خیلی خشن تصور کنید
😂💔
خب من به قولم عمل کردم و۳ تا پارت گذاشتم
شماهم باید شرطا رو برسونید
=))
.......
.........
کوک : عام....ا/ت چیشده چرا یه کلمه هم حرف نمیزنی
ا/ت : ....از رفتار لارا واقعا متاسفم کوک اون دارو رو من برای تو می خواستم
کوک : هعی ا/ت من که گفتم اینجوری دوست دارم بمونم
بذار اون انسان بشه
ا/ت :....
....
.......
نامجون : ....
لارا : عایی سرم
نامجون : خوبی
لارا : من کجام
نامجون : خونه من
لارا : آره خوبم
.....
من ... من دیگه انسانم؟
*نزدیک گردن نامجون میشه تا بببنه هنوز بوی خون رو دوست داره یا نه
لارا *ذوق
نامجون من ...من خوب شدم
نامجون : خوشحالم گلم
لارا : ......
نامجون : میشه باهام قرار بزاری
من واقعا دوست دارم
لارا
....
......
لارا : *اشک شوق
اره
آره
نامجون منم خیلی وقته بهت حس دارم
نامجون : *همو میبوسن
.....
...........
کوک : *رسیدن خونه ی کوک
ا/ت : اوو چه خونه ی خوشگلی مثل من تم سیاه دوست داری
کوک : اوهوم
.......
...........
خب ا/ت شی
خوناشام هام حامله میشن یا نه؟
ا/ت : چرا میپرسی
کوک : همینجوری
ا/ت : خب نه ...
حتما باید یه انسان و خوناشام باشه مثل مامانم و بابام
کوک : اووو پس من تا هرچقدر دلم بخاد میتونم چیز کنم
ا/ت : هعی جونگ کوک شی
کوک : خب چیه
الان که قرار نیست باشه
ا/ت : پس اگه الان قرار نیست باشه
میشه دستتو از روی رون پام بر داری و بالاتر نری
کوک : نه من بالاتر نرفتم
ا/ت : هعی کوک دستت....داره جاهای بد میره
کوک : عام
یه هو دلم خاس الان باشه (😂😂 بچه یهو دلش خاس)
ا/ت : نههه
من آمادگیشو ندارم
کوک : لدفن قرار نیست بد باشه
ا/ت : .....
کوک :.....
ا/ت :......
کوک : خب سکوت نشونه ی رضایته
*میوفته به جون لبای ا/ت و اونو میبره توی اتاق خودش و در رو قفل میکنه...........
(اسمات)
بر خلاف گفته ی جونگ کوک خیلی خشن انجام میده برای ا/ت
دیگه یه چیز خیلی خشن تصور کنید
😂💔
خب من به قولم عمل کردم و۳ تا پارت گذاشتم
شماهم باید شرطا رو برسونید
=))
۵۹.۷k
۲۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.