(تو متل منی) 𝑝𝑎𝑟𝑡 ۲۷
(تو متل منی) 𝑝𝑎𝑟𝑡 ۲۷
*یه ساعت بعد
...
.......
ا/ت : اوه کای لطفا بگو کجاست
....
لارا : حح پیداش کردم تو آکواریومه
*در میاره
کای : اوفف عح
ا/ت : حح لارا ممنون حالا بدش به من
...
.......
لارا منتظر چی هستی بدش به من دیگه
لارا : امم .....خودم پیداش کردم
پس
خودم استفاده میکنم
ا/ت : نه لارا نه لطفا
لارا : میدونی چقدر سخته وقتی تورو میدیدم که خیلی راحت غذا میخوردی و من خون ادمیزاد
میدونی چقدر حسرت یه لحظه انسان بودن کشیدم
حالا هم....
نمیخوام
بدمش بهت
ا/ت : لطفا لارا اون برای جونگ کوکه لطفا
لارا : *همشو میخوره
ا/ت : ححح
نههه نههه لارا
لارا : الان منم دیگه انسانم میتونم با اونی که دوسش دارم زندگی کنم
* گریه و بی هوش میشه
نامجون : لارااا
کوک : عامم...حالش خوبه دیگه
کای : نباید همشو یه جا میخورد
ا/ت : *بغض
به درک......
اصلن بمیره
به هیچ جام نیس....
ههه
هیچ جا به دردم نخوردی لارا هیچ جا
نامجون : ا/ت خواهش میکنم کمکش کن
ا/ت : .....
*یه ساعت بعد
...
.......
ا/ت : اوه کای لطفا بگو کجاست
....
لارا : حح پیداش کردم تو آکواریومه
*در میاره
کای : اوفف عح
ا/ت : حح لارا ممنون حالا بدش به من
...
.......
لارا منتظر چی هستی بدش به من دیگه
لارا : امم .....خودم پیداش کردم
پس
خودم استفاده میکنم
ا/ت : نه لارا نه لطفا
لارا : میدونی چقدر سخته وقتی تورو میدیدم که خیلی راحت غذا میخوردی و من خون ادمیزاد
میدونی چقدر حسرت یه لحظه انسان بودن کشیدم
حالا هم....
نمیخوام
بدمش بهت
ا/ت : لطفا لارا اون برای جونگ کوکه لطفا
لارا : *همشو میخوره
ا/ت : ححح
نههه نههه لارا
لارا : الان منم دیگه انسانم میتونم با اونی که دوسش دارم زندگی کنم
* گریه و بی هوش میشه
نامجون : لارااا
کوک : عامم...حالش خوبه دیگه
کای : نباید همشو یه جا میخورد
ا/ت : *بغض
به درک......
اصلن بمیره
به هیچ جام نیس....
ههه
هیچ جا به دردم نخوردی لارا هیچ جا
نامجون : ا/ت خواهش میکنم کمکش کن
ا/ت : .....
۲۷.۶k
۲۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.