دلم میخواست

دلم میخواست

می شد مثل اعضا بدن

احساس را هم اهدا کرد

اصلاً هر کسی

هر چیز به درد بخوری که دارد را باید

اهدا کند

وصیت می کردم

احساسم را قسمت کنند

میان هزار زن

هزار زن

با دستانی سرد

و نگاهی بی روح

زنانی که طعم عشق نچشانده اند

که دلشان هرگز نتپیده

که نگاهی هوش از سرشان نبرده

و

طعم گس دلتنگی نچشیده اند

اصلاً می دانی

چیزهای به دردبخور را نباید به گور برد

باید بخشید و زندگی ها را نجات داد!!!!!!!
دیدگاه ها (۵)

دیشب باز دلم راشڪستۍ...اما اینبار تمام توانم براۍ جمع ڪردن ت...

فرقی نمیکندشیرین باشد یا شهرزادقسمت فرهاد هاهمیشه نرسیدن است...

نمی دانم به تعبیر کدامین خواباز التماس کدامین شب بود نمی دان...

آغوشت امن نخواهد بودبرای من گرم نخواهد بود برای من آغوشت هم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط