تکپارتی جیمین
#تکپارتی_جیمین
موضوع: وقتی تو دعوا بهش میگی طلاق میگیرم و اون سیلی بهت میزنهـــــ
(کیوتو فقد گفتی تکپارتی از جیمین موضوع ندادی خودم موضوع دادام)
ویو جینیا:
چند روزی هست که جیمین شبا دیر میاد و صبا زود میرهــ
باهام هم خیلی سرد رفتار میکنهـــ کارش تو شرکت خیلی زیاد شده اما منم توجه میخوام
الان هم ساعت(3:15)هست هنوز هم نیومده
تو اتاق زانو هامو بغل کرده بودم که با صدای در بلند شدمو بدو بدو به سمت در رفتمــــــــ
ــــــــــــــــــ♡ـــــــــــــــــــ♡ـــــــــــــــــــــ
ویو جیمین:
چند روزی هست کارم تو شرکت زیاد شده
تو خونه نیستم با
جینیا هم سرد شدم
ولی امشب از دلش در میارم
کارام تموم شد بدون نگاه کردن به ساعت از شرکت امدم بیرون و رفتم
به یه گل فروشی رسیدم رفتم یه شاخه گل زر قرمز گرفتم و رفتم خونهـــــــــ
ــــــــــــــــ♡ــــــــــــــــــــ♡ـــــــــــــــــ
جینیا: جیمین میخوام باهات حرف بزنم
جیمین: جینیا ببخشید
جینیا: جیمین خسته شدم
جیمین: ببخشید
جینیا: جیمین ببخشید یه کلمه جادویی نیست میدونی چند روزه باهام سردی
جیمین: جینیا کارم تو شرکت زیاده
جینیا: خب منم توجه میخوام
جیمین: جینیا بسهــــ(عربده)
جینیا: ازت طلاق میگیرم تو بهم(تا خواست حرف بزنه پرتاب شد زمین)
جیمین: بفهم چی میگی
جینیا: جیمینــــــــ
جیمین: امشب میخواستم از دلت در بیارم ولی خودت دعوا گرفتی
جینیا:(گریه بلند بلند)
جیمین: جینیا من معذرت میخوام
جینیا: ولم کن
ـــــ♡
ویو جینیا: رفتم تو اتاقم درو قفل کردم و رو تخت و شروع کردم به گریه کردن
کهــــــــ
ـــــ♡
ویو جیمین: جینیا بلند شد رفت تو اتاقش
هوفف صدا گریه هاش قلبمو به درد میاره
چرا زدمش
هرچقدرهم اون بهم حرف میزد ولی من نباد روش دست بلند میکردم
رفتم دم در اتاقش
ـــــــــــــــــــــــ♡ــــــــــــــــــــــــ♡ــــــــــــــــــــــــــ
جیمین: جینیا گریه نکن صدا گریت قلبمو به درد میاره
جینیا: خودت باعث گریه کردنم شدی
جیمین: جینیا من غلط کردم
جینیا: ــــــــــــ
جیمین: اگه درو باز نکنی درو میشکونم
جینیا: بشکون
جیمین: باشه
جینیا: چرا درو شکستییییییی
جیمین: ببخشید
معذرت میخوام
جینیا: ــــــــــ
جیمین:(جینیا رو بغل کرد)ـــــــــ ببخشید
جینیا: فک میکنی من با یه بغل خر میشم
(جیمین رو بغل کرد)
درست فک کردی
جیمین: عاشقتم
جینیا: بایدم باشی
جیمین:(خنده)
♡پایان♡
موضوع: وقتی تو دعوا بهش میگی طلاق میگیرم و اون سیلی بهت میزنهـــــ
(کیوتو فقد گفتی تکپارتی از جیمین موضوع ندادی خودم موضوع دادام)
ویو جینیا:
چند روزی هست که جیمین شبا دیر میاد و صبا زود میرهــ
باهام هم خیلی سرد رفتار میکنهـــ کارش تو شرکت خیلی زیاد شده اما منم توجه میخوام
الان هم ساعت(3:15)هست هنوز هم نیومده
تو اتاق زانو هامو بغل کرده بودم که با صدای در بلند شدمو بدو بدو به سمت در رفتمــــــــ
ــــــــــــــــــ♡ـــــــــــــــــــ♡ـــــــــــــــــــــ
ویو جیمین:
چند روزی هست کارم تو شرکت زیاد شده
تو خونه نیستم با
جینیا هم سرد شدم
ولی امشب از دلش در میارم
کارام تموم شد بدون نگاه کردن به ساعت از شرکت امدم بیرون و رفتم
به یه گل فروشی رسیدم رفتم یه شاخه گل زر قرمز گرفتم و رفتم خونهـــــــــ
ــــــــــــــــ♡ــــــــــــــــــــ♡ـــــــــــــــــ
جینیا: جیمین میخوام باهات حرف بزنم
جیمین: جینیا ببخشید
جینیا: جیمین خسته شدم
جیمین: ببخشید
جینیا: جیمین ببخشید یه کلمه جادویی نیست میدونی چند روزه باهام سردی
جیمین: جینیا کارم تو شرکت زیاده
جینیا: خب منم توجه میخوام
جیمین: جینیا بسهــــ(عربده)
جینیا: ازت طلاق میگیرم تو بهم(تا خواست حرف بزنه پرتاب شد زمین)
جیمین: بفهم چی میگی
جینیا: جیمینــــــــ
جیمین: امشب میخواستم از دلت در بیارم ولی خودت دعوا گرفتی
جینیا:(گریه بلند بلند)
جیمین: جینیا من معذرت میخوام
جینیا: ولم کن
ـــــ♡
ویو جینیا: رفتم تو اتاقم درو قفل کردم و رو تخت و شروع کردم به گریه کردن
کهــــــــ
ـــــ♡
ویو جیمین: جینیا بلند شد رفت تو اتاقش
هوفف صدا گریه هاش قلبمو به درد میاره
چرا زدمش
هرچقدرهم اون بهم حرف میزد ولی من نباد روش دست بلند میکردم
رفتم دم در اتاقش
ـــــــــــــــــــــــ♡ــــــــــــــــــــــــ♡ــــــــــــــــــــــــــ
جیمین: جینیا گریه نکن صدا گریت قلبمو به درد میاره
جینیا: خودت باعث گریه کردنم شدی
جیمین: جینیا من غلط کردم
جینیا: ــــــــــــ
جیمین: اگه درو باز نکنی درو میشکونم
جینیا: بشکون
جیمین: باشه
جینیا: چرا درو شکستییییییی
جیمین: ببخشید
معذرت میخوام
جینیا: ــــــــــ
جیمین:(جینیا رو بغل کرد)ـــــــــ ببخشید
جینیا: فک میکنی من با یه بغل خر میشم
(جیمین رو بغل کرد)
درست فک کردی
جیمین: عاشقتم
جینیا: بایدم باشی
جیمین:(خنده)
♡پایان♡
۳.۰k
۳۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.