p8

P8
ویو ا.ت:
نفهمیدم،چی شد؟
الان...من..میرم..فن ساین؟
ته..یونگو..میبینم؟
تو شک بودم.ازون‌ور نمیدونستم خوشحال باشم یا نه.
سریع پریدم رو میز،لپ تاپو باز کردم،اکانت لونا رو چک کردم.برنده شده بود...
باورم نمیشه.منو لونا؟
چرا ما؟
حالا دیگه میتونم راحت بمیرم...
____________________________
×سلامممممممم
+سلامم.
×عهههه کیک پختی؟به چه مناسبتی؟دارم خاله میش..
+دهنتو ببنننننددددد(زد تو گوشش😁)
×خب؟واسه چی کیک پختی؟
+برو لباساتو عوض کن و بیا.(و گوشیشو گذاشت تا از ری اکشنش فیلم بگیره.)
............
×داری فیلم میگیری؟
+هوم..بیا بشین.
×ا.ت چیکار کردی دارم میمیرم از کنجکاوی
+خب وایسا.ببین.تو بزرگترین آرزوت چیه؟
×چیزی زدی؟حالت خوبه؟مگه تو غول چراغ جادویی؟
+بگووووووو
×خودت که میدونی خو
+به زبون بیار.
×دیدن جونگکوک از نزدیک و بغل کردنش.
ا.ت کیکو فوت کردو گفت:
+آرزوت برآورده شددددد.هورا
×برو بینیم بابا.ا.ت بگو واسه چی کیک پختی.
+بخاطر اینکه داریم میریم فن ساین.
×آره منم بتمنم.اسکل خودتی.
+داریم میریم فن ساین بفهم دیوانه.
×داری شوخی میکنی؟!
ا.ت عکس نوتیف ویورسو نشونش داد.
×فتوشاپه؟ا‌.ت..
+میتونی کوکو ببینییییی
×وای..خدای.من...من..باورم نمیش...ثتهثلقثرثایححیسیاههیهههههههههههههههههههههههههههههه
[لونا از دس رفت بنده خدا تازه بدبخت نمیدونه ا.ت سرطان داره..]
پریدن بغل همدیگه.
×باورم نمیشه...باورم نمیشه...باورم نمیشه...باورم نمیشه...اههههههههههه میتونم پسرا رو ببینممممممممممممممممممم(در حال داد زدن.)
ا.ت هم میخندید ولی توی دلش یه غم عمیقی بود.تاحالا چیزیو از لونا پنهون نکرده بود.ازونور نمیخواست حال خوششو خراب کنه.به هر حال تصمیم گرفت امروزو خوش بگذرونه.
__________________________________
*کل شبو کنسرت دیدن و خوندنو رقصیدن...
قرار بود اون آخرین کنسرتی باشه که باهم میبینن...
دیدگاه ها (۳۲)

p9

p10

p7

p6

عزیزان دلم اومدم اسپویل انجام بدم یکم پشماتون بریزه....بیینی...

love Between the Tides³⁷ا/ت: برای دوست دخترت خریدی؟ تهیونگ: ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط