روزگار غیر باور. پارت ۴۱
روزگار غیر باور
پارت ۴۱
#هیونجون
بک:چی!!!
هیو:مستند برای چی؟؟
بائه(یکی از کارکنان کمپانی وای جی که کار های گروه irm رو مدیریت میکنه):شما گروه معروفی هستین، پس چیز عجیبی نیست.
ته: که چی بشه؟؟
بائه: که شما ها رو بهتر بشناسن و ببینن در روز چه کار هایی رو انجام میدین.
هیو: حتی پشت صحنه رو؟
بائه: هرکاری کمپانی گفت شما باید انجام بدین، شما همون روز اول تعهد دادین. 😏
هیو: همش به سود کمپانی اما ما اذیت میشیم. هیچکدوممون حوصله نقش بازی کردن نداریم.
بائه: بهرحال فیلمبرداری از فردا شروع میشه.
و رفت...
#همتا
از اون ساختمون اومدم بیرون، چون حقوقش خوب بود، قبول کردم.
باید فیلم بردار گروه irm میشدم. چرا من هرجایی میرم یه سرش هیونجونه!!!!!؟؟
باید گچ پام رو باز میکردم، رفتم بیمارستان تا گچ پام رو بکنم که پرستاره گفت: هنوز زوده، اینجوری پاتون خوب نمیشه.
ه: فقط یه پیچ خوردگی و در رفتگیه کوچیکه.
پرستار: حتما دکتر یچیزی میدونستن که گچش گرفتن.
ه: اگه پام طوریش شد با خودم، فردا باید برم جایی، اینجوری نمیتونم.
پرستار: باشه
گچ پام رو باز کرد، یکم درد میکرد، اما طوری نیست.
از بیمارستان اومدم بیرون و شروع به راه رفتن کردم، که رسیدم به ایستگاه اتوبوس، نشستم روی صندلی تا بیاد که دیدم یه آینه چسبوندن، یه نگاه به خودم کردم. موهام خیلی بلند بود😐 میرم کوتاه میکنم😁 بلند شدم و سوار مترو شدم و رفتم به سمت آرایشگاهی که همیشه میرفتم. موهام رو تا پایین گردنم کوتاه کردم و جلوی موهامم چتری کوتاه کردم یه احساس راحتی داشتم. این همه مدت به خودم عذاب میدادم. پولش رو حساب کردم و اومدم بیرون و رفتم خوابگاه، حموم کردم و بعدش رفتم دانشگاه، همه بچه ها تعجب کرده بودن که موهام رو کوتاه کرده بودم و بهم میگفتن که بهت اومده. تا ساعت 9 شب همینجور کار میکردیم و خدا روشکر چون روزهای دیگه شب ها بیدار میموندیم دیگه اونقدر کار نمونده بود که شب هم دانشگاه بمونیم.
من و اسکارلت رفتیم خوابگاه. لباسام رو عوض کردم رو تخت نشستم و اسکارلت هم همینطور که پرسید:کی بهت زنگ زده بود؟
ه: یه شرکتی که قبلا درخواست کار داده بودم.
اس: چی میگفت!؟
ه: گفت درخواستت قبول شده و میتونی بیای سرکار، که منم قبول کردم.
اس: ولی تو که کار داری!
ه: برای اجاره ی خونه نیاز به پول دارم، پس باید کار کنم تا اونقدر دربیارم.
اس: موفق باشی
ه: ممنون، شب بخیر
اس: شب بخير
صبح ساعت شش گوشیم مثل همیشه شروع به زنگ خوردن کرد بیدار شدم و رفتم دستشویی و لباسام و پوشیدم(عکس میزارم) و رژ لب قرمز همیشگیم رو زدم و رفتم به سمت ساختمونی که قبلا توش کار میکردم...
کامنت فراموش نشه لاوا♥️💗
پارت ۴۱
#هیونجون
بک:چی!!!
هیو:مستند برای چی؟؟
بائه(یکی از کارکنان کمپانی وای جی که کار های گروه irm رو مدیریت میکنه):شما گروه معروفی هستین، پس چیز عجیبی نیست.
ته: که چی بشه؟؟
بائه: که شما ها رو بهتر بشناسن و ببینن در روز چه کار هایی رو انجام میدین.
هیو: حتی پشت صحنه رو؟
بائه: هرکاری کمپانی گفت شما باید انجام بدین، شما همون روز اول تعهد دادین. 😏
هیو: همش به سود کمپانی اما ما اذیت میشیم. هیچکدوممون حوصله نقش بازی کردن نداریم.
بائه: بهرحال فیلمبرداری از فردا شروع میشه.
و رفت...
#همتا
از اون ساختمون اومدم بیرون، چون حقوقش خوب بود، قبول کردم.
باید فیلم بردار گروه irm میشدم. چرا من هرجایی میرم یه سرش هیونجونه!!!!!؟؟
باید گچ پام رو باز میکردم، رفتم بیمارستان تا گچ پام رو بکنم که پرستاره گفت: هنوز زوده، اینجوری پاتون خوب نمیشه.
ه: فقط یه پیچ خوردگی و در رفتگیه کوچیکه.
پرستار: حتما دکتر یچیزی میدونستن که گچش گرفتن.
ه: اگه پام طوریش شد با خودم، فردا باید برم جایی، اینجوری نمیتونم.
پرستار: باشه
گچ پام رو باز کرد، یکم درد میکرد، اما طوری نیست.
از بیمارستان اومدم بیرون و شروع به راه رفتن کردم، که رسیدم به ایستگاه اتوبوس، نشستم روی صندلی تا بیاد که دیدم یه آینه چسبوندن، یه نگاه به خودم کردم. موهام خیلی بلند بود😐 میرم کوتاه میکنم😁 بلند شدم و سوار مترو شدم و رفتم به سمت آرایشگاهی که همیشه میرفتم. موهام رو تا پایین گردنم کوتاه کردم و جلوی موهامم چتری کوتاه کردم یه احساس راحتی داشتم. این همه مدت به خودم عذاب میدادم. پولش رو حساب کردم و اومدم بیرون و رفتم خوابگاه، حموم کردم و بعدش رفتم دانشگاه، همه بچه ها تعجب کرده بودن که موهام رو کوتاه کرده بودم و بهم میگفتن که بهت اومده. تا ساعت 9 شب همینجور کار میکردیم و خدا روشکر چون روزهای دیگه شب ها بیدار میموندیم دیگه اونقدر کار نمونده بود که شب هم دانشگاه بمونیم.
من و اسکارلت رفتیم خوابگاه. لباسام رو عوض کردم رو تخت نشستم و اسکارلت هم همینطور که پرسید:کی بهت زنگ زده بود؟
ه: یه شرکتی که قبلا درخواست کار داده بودم.
اس: چی میگفت!؟
ه: گفت درخواستت قبول شده و میتونی بیای سرکار، که منم قبول کردم.
اس: ولی تو که کار داری!
ه: برای اجاره ی خونه نیاز به پول دارم، پس باید کار کنم تا اونقدر دربیارم.
اس: موفق باشی
ه: ممنون، شب بخیر
اس: شب بخير
صبح ساعت شش گوشیم مثل همیشه شروع به زنگ خوردن کرد بیدار شدم و رفتم دستشویی و لباسام و پوشیدم(عکس میزارم) و رژ لب قرمز همیشگیم رو زدم و رفتم به سمت ساختمونی که قبلا توش کار میکردم...
کامنت فراموش نشه لاوا♥️💗
- ۱۲.۴k
- ۱۲ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط