بزار برات بنویسم

بزار برات بنویسم..
از پاییزایی که رد شدن و تو نبودی
از برگ نارنجیایی که بغض میکردن از نبودنت..
از خیابونایی که دلتنگت بودن..
بزار برات بنویسم این پاییز چقد هواتو داره..
خدارو چه دیدی شاید یهو پیدات شد دمِ غروبی...
زیر قطره‌های بارون..
با یه بغل خرمالو...
_
#جایَت‌هَمیشِه‌‌دَردِلِ‌مَن‌دَرد‌میکُنَد:)
¹⁴⁰⁰/⁷/³
دیدگاه ها (۶)

چشم وا کردم و دیدم که خدایم "تو شدی"دفتر پر غزل خاطره هایم "...

دیدی چی شُد..؟!دیشَب خوابِتو دیدَم..!راستِش هرشَب میبینَم..!...

دِلخوشم با غَزلی تازه هَمینم کافی استتو مرا باز رِساندی به ی...

گر مرا ترک کنی من زغمت می سوزم..آسمان را به زمین جان خودت می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط