نورا: با احساس کشیدگی پاهام سر جام ایستادم و به پام نگاه
نورا: با احساس کشیدگی پاهام سر جام ایستادم و به پام نگاه کردم هنوز داشت خون میومد ترسیده بودم که اگه کوک بفهمه باز منو میبره دکتر پس به راهم ادامه دادم و به دردش توجه نکردم تا اینکه بلخره رسیدم
~ هی نورا پات دوباره داره خون میاد
+ مهم نیست ولش کن
~ یعنی چی آقای جئون میدونه؟
+ نه هیچی بهش نمیگی ها
~ بشین تا نگم
" او او خانم خشگله اوف شده
~ ببند دهنتو
" کی با تو بود وحشی نورا تو خودت زور نداری جواب بدی نه؟
+ ترجیح میدم مقابل آدمای احمقی مثل تو سکوت کنم تا مثل خودت به نظر نیام
" الان مثلا داری ادای آدمای گنگ رو درمیاری؟
• نویان داره با کوک حرف میزنه •
~ آقای جئون از پاش دوباره داره خون میاد
_ باید بیام ببرمش دکتر لج میکنه
• که یهو گوشیو قطع میکنه و کوک با سرعت به سمت دانشگاه نورا حرکت میکنه راه 15 دقیقه ای رو توی 5 دقیقه طی میکنه و میره سمت کلاس نورا •
_ نورا بیا اینجا
+ ک....کوک
• و یه نگاه به نویان میکنه •
~ مجبور بودم
+ نه اصلا نبودی
" این اسکل دیگه کیه؟
_ اسکل؟
• میخواد بره سمتش که نورا جلوشو میگیره و نمیذاره •
+ نکن کوک شر راه ننداز
_ فعلا که تو شر راه انداختی
+ وات؟
• فلش بک دیروز •
نورا: دیگه نتونستم طاقت بیارم پس موهاشو کشیدم و تا خورد کتکش زدم اونم منو میزد که گوشه لبم پاره شده بود و از سرم خون میومد
• خونه •
_ وایسا نورا این زخما چین(اخم)
+ از پله های مدرسه افتادم
_ نورا من تورو میشناسم دروغ به من تحویل نده
+ خوبم گفتم که افتادم فقط همین
_ بعدا گندش درمیاد
• پایان فلش بک •
_ الان باید بری دفتر مدیر
+ نه تروخدا کوک بریم خونه
_ میریم دفتر
• که کوک و نورا راه میفتن سمت دفتر •
_ آقای جان....
• که یهو با یه صحنه مواجه میشه و سریع نورا رو به سینش میچسبونه •
+ چیشده
_ من نورا رو آوردم اینجا تا بتونه درست درس بخونه بعد تو اینجا چه غلطایی انجام میدی(داد)
> آقا....
_ آقای جانگ گور خودتو کندی(خنده) عصبی)
+(گریه آروم)
~ هی نورا پات دوباره داره خون میاد
+ مهم نیست ولش کن
~ یعنی چی آقای جئون میدونه؟
+ نه هیچی بهش نمیگی ها
~ بشین تا نگم
" او او خانم خشگله اوف شده
~ ببند دهنتو
" کی با تو بود وحشی نورا تو خودت زور نداری جواب بدی نه؟
+ ترجیح میدم مقابل آدمای احمقی مثل تو سکوت کنم تا مثل خودت به نظر نیام
" الان مثلا داری ادای آدمای گنگ رو درمیاری؟
• نویان داره با کوک حرف میزنه •
~ آقای جئون از پاش دوباره داره خون میاد
_ باید بیام ببرمش دکتر لج میکنه
• که یهو گوشیو قطع میکنه و کوک با سرعت به سمت دانشگاه نورا حرکت میکنه راه 15 دقیقه ای رو توی 5 دقیقه طی میکنه و میره سمت کلاس نورا •
_ نورا بیا اینجا
+ ک....کوک
• و یه نگاه به نویان میکنه •
~ مجبور بودم
+ نه اصلا نبودی
" این اسکل دیگه کیه؟
_ اسکل؟
• میخواد بره سمتش که نورا جلوشو میگیره و نمیذاره •
+ نکن کوک شر راه ننداز
_ فعلا که تو شر راه انداختی
+ وات؟
• فلش بک دیروز •
نورا: دیگه نتونستم طاقت بیارم پس موهاشو کشیدم و تا خورد کتکش زدم اونم منو میزد که گوشه لبم پاره شده بود و از سرم خون میومد
• خونه •
_ وایسا نورا این زخما چین(اخم)
+ از پله های مدرسه افتادم
_ نورا من تورو میشناسم دروغ به من تحویل نده
+ خوبم گفتم که افتادم فقط همین
_ بعدا گندش درمیاد
• پایان فلش بک •
_ الان باید بری دفتر مدیر
+ نه تروخدا کوک بریم خونه
_ میریم دفتر
• که کوک و نورا راه میفتن سمت دفتر •
_ آقای جان....
• که یهو با یه صحنه مواجه میشه و سریع نورا رو به سینش میچسبونه •
+ چیشده
_ من نورا رو آوردم اینجا تا بتونه درست درس بخونه بعد تو اینجا چه غلطایی انجام میدی(داد)
> آقا....
_ آقای جانگ گور خودتو کندی(خنده) عصبی)
+(گریه آروم)
۲.۵k
۰۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.