چندشاتی جیمین
چندشاتی جیمین
Part 2
با گریه و هق هق از خونه بیرون رفت
هق هق کنان وارد یه پارک شد..
نشست و شروع کرد به گریه کردن
اون دختر بیچاره فقط از دست پسرش کمی محبت و توجه میخواست...
این چیز زیادی نبود...
-آخه مگه من چیکار کردم. من فقط ازش یه ذره توجه و عشق میخواستم..
اشکای دختر بی وقته سرازیر میشد..
هق...
اشکاشو پاک کرد، ولی همچنان دوباره ریخت...
آهنگی زیر لب خوند...
ثعی کرد آرامش بدست بیاره
بلند شد و به سمت یه لوازم خونگی رفت..
یه چاقوی تیز خرید..
به سمت یه خیابون خلوت رفت
چاقو رو روی رگ های اصلی دستش گذاشت...
خواست ررگ دستشو بزنه که چند ثانیه وایساد...
- خودکشی کنم که چی؟ خوشحال بشه؟ خودم راحت شم؟...
کمی فکر کرد
نفس عمیقی کشید و چاقو رو محکم روی دستش کشید..
خون شروع کرد به ریخت ..
چشماش کم کم بسته شد و هیچ جارو ندید...
the end.
Part 2
با گریه و هق هق از خونه بیرون رفت
هق هق کنان وارد یه پارک شد..
نشست و شروع کرد به گریه کردن
اون دختر بیچاره فقط از دست پسرش کمی محبت و توجه میخواست...
این چیز زیادی نبود...
-آخه مگه من چیکار کردم. من فقط ازش یه ذره توجه و عشق میخواستم..
اشکای دختر بی وقته سرازیر میشد..
هق...
اشکاشو پاک کرد، ولی همچنان دوباره ریخت...
آهنگی زیر لب خوند...
ثعی کرد آرامش بدست بیاره
بلند شد و به سمت یه لوازم خونگی رفت..
یه چاقوی تیز خرید..
به سمت یه خیابون خلوت رفت
چاقو رو روی رگ های اصلی دستش گذاشت...
خواست ررگ دستشو بزنه که چند ثانیه وایساد...
- خودکشی کنم که چی؟ خوشحال بشه؟ خودم راحت شم؟...
کمی فکر کرد
نفس عمیقی کشید و چاقو رو محکم روی دستش کشید..
خون شروع کرد به ریخت ..
چشماش کم کم بسته شد و هیچ جارو ندید...
the end.
- ۲۲.۲k
- ۰۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط