𝙸'𝚖 𝙼𝚘𝚗𝚜𝚝𝚎𝚛
𝙸'𝚖 𝙼𝚘𝚗𝚜𝚝𝚎𝚛
𝙿𝚊𝚛𝚝⁴²
𝙹𝙺 𝚊𝚗𝚍 𝙷𝙰𝚈𝙾𝙾𝙽 =𝙰.𝚃🤏☻️
𝙰𝙳𝙼𝙸𝙽:𝙹𝙸𝚈𝙾𝙾𝙽🍫🦋
هایون دستش رو از پشت پرده بیرو آورد تا پزشکیار دربار نبضش رو بگیره ...
_________________________________________________________
پزشکیار دربار حالت نبض رو برای پزشک دربار گفت :قربان نبض ایشون بسیار تند هست ، وقتی هم کمی فشار میدم کمی از سرعتش کم میشه ...
پزشک دربار که متعجب شده بود گفت :رنگ لب ایشون چه رنگیه ؟
پزشکیار : کمی روشن تر از قبل !
پزشک دربار رو به ندیمه هایون کردو گفت : احیانا بانو کمی رو غذا ها و بوها حساس نشدن ؟
ندیمه هایون : بله !
پزشک دربار : پزشکیار سو به رنگ پوست بانو دقت کن ...
پزشکیار : کمی به زردی میزنه ...
پزشکان ، پزشک یاران و ندیمه ها بیرون رفتن و به امپراطور تعظیم کردن و گفتند : سرورم بهتون تبریک میگیم !
جونگکوک : چــ ...چه اتــ ...اتفاقی واسه ملکه افتاده ؟
پزشک دربار بلند شدو گفت : ایشون باردارن!
جونگکوک : چی ؟ درست شنیدم ؟
پزشک دربار : بله سرورم !
..........................................................................................
𝙿𝚊𝚛𝚝⁴²
𝙹𝙺 𝚊𝚗𝚍 𝙷𝙰𝚈𝙾𝙾𝙽 =𝙰.𝚃🤏☻️
𝙰𝙳𝙼𝙸𝙽:𝙹𝙸𝚈𝙾𝙾𝙽🍫🦋
هایون دستش رو از پشت پرده بیرو آورد تا پزشکیار دربار نبضش رو بگیره ...
_________________________________________________________
پزشکیار دربار حالت نبض رو برای پزشک دربار گفت :قربان نبض ایشون بسیار تند هست ، وقتی هم کمی فشار میدم کمی از سرعتش کم میشه ...
پزشک دربار که متعجب شده بود گفت :رنگ لب ایشون چه رنگیه ؟
پزشکیار : کمی روشن تر از قبل !
پزشک دربار رو به ندیمه هایون کردو گفت : احیانا بانو کمی رو غذا ها و بوها حساس نشدن ؟
ندیمه هایون : بله !
پزشک دربار : پزشکیار سو به رنگ پوست بانو دقت کن ...
پزشکیار : کمی به زردی میزنه ...
پزشکان ، پزشک یاران و ندیمه ها بیرون رفتن و به امپراطور تعظیم کردن و گفتند : سرورم بهتون تبریک میگیم !
جونگکوک : چــ ...چه اتــ ...اتفاقی واسه ملکه افتاده ؟
پزشک دربار بلند شدو گفت : ایشون باردارن!
جونگکوک : چی ؟ درست شنیدم ؟
پزشک دربار : بله سرورم !
..........................................................................................
۴.۰k
۱۸ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.