جایی از زندگی دقیقا در آستانهی سختترین مسیرها نگاهی ب

جایی از زندگی، دقیقا در آستانه‌ی سخت‌ترین مسیرها، نگاهی به اطرافت می‌کنی و می‌بینی که هیچ‌کس را کنارت نداری! که خودت مانده‌ای و خودت... به‌خاطر می‌آوری مسیرهای هموار را که دیگران کنارت بودند و حالا که به قسمت‌های سخت رسیده‌ای، هیچ‌کس نیست.

باخودت به نتیجه‌ای می‌رسی: که آدم‌ها رفیق روزهای آسایش‌اند و این طبیعتشان است، نه گناهشان و این تویی که نباید جز در زمان شادی و آرامشت به حضور و دلگرمی‌شان دل‌خوش باشی، این تویی که نباید جز توان خودت روی توان انسان دیگری حساب کنی، این تویی که باید تنها به خودت امید ببندی و تنها به خودت تکیه کنی.

تو دو انتخاب پیش رو داری؛ یا به توانمندی خودت شک می‌کنی، برمی‌گردی و دنبال مسیرهای ساده می‌گردی و هم‌‌پای دیگران و بدون دغدغه گام برمی‌داری،
یا دستانت را محکم مشت می‌کنی، نفس عمیقی می‌کشی و با تمام توانت به پیش می‌روی و باکی از تنها ماندن و زمین خوردن و افتادن نداری.
در هر دو صورت به مقصد می‌رسی اما مقصدی که پشت مسیرهای هموار هست، نشان‌شده‌ی اکثر آدم‌هاست و مقصدی که پشت مسیرهای صعب‌العبورهست؛ دنج است و بکر است و دست‌نیافتنی...

من همیشه مسیرهای سخت را انتخاب می‌کنم، مسیری که انتخاب هرکس نیست. تا به مقصد که رسیدم، در ارتفاعی خلوت و بعید، خستگی‌ام را بتکانم و به آدم‌ها نگاه کنم که چه ساده از مسیرهای هموار، به مقصد می‌رسند.
من فکر می‌کنم رفتنِ راهی که دیگران نرفته‌اند، لذت عجیبی دارد، هرچند برایش تاوان سنگینی پرداخته باشی...
#نرگس_صرافیان_طوفان
دیدگاه ها (۲)

بالاخره کشتی شکسته‌ی ما هم به ساحل می‌رسد و راحت می‌شویم.راح...

💭" شهریور " امّا ماجرایشبا همه ی ماه های سالفرق می کند!اینجا...

مهندسی نیاز به رشته های جدید دارد!مثلا مهندسیِ ساختن حالِ خو...

‍ به من از روزهای خوب بگو از رویاهای آبی از فرداهای درخشان ...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

چند پارتی(جونگ کوک/ات)part3

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط