همیشه چند دقیقه مانده بود به آمدنش

همیشه چند دقیقه مانده بود به آمدنش
خودم را غرقِ ادکلن میکردم
دستهایم را از همه جا بیشتر...
میدانید،
دستها حکایت دیگری دارد
بویِ عطر میرود به خوردِ موهایش!
میماند سالهای سال...
پریشان می شود اگر
بویِ دیگری به خودش بگیرند

#علی_قاضی_نظام

#جانان❤ ️
🍂
دیدگاه ها (۲)

تو نیستیو این خلاصه ی تمامِ عاشقانه های غمگین من است... #جان...

❤ ️زن ها رو با اسلحه بُکُش...اما بهشون عشق تعارف نکن!چون اون...

❤ ️مثلاوقت هایی که کارِ واجبی دارم و با عجله صدایت می زنم .....

‌‌حالا من مانده‌ام و پنجره‌ای خالی و فنجان قهوه‌ای که از حرف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط