تو شمالی. سرت جنگل های جاده آستارا. دستانت تا طالش. تا اس
تو شمالی. سرت جنگلهای جاده آستارا. دستانت تا طالش. تا اسالم. وقتی میگیرمشان در دستانم، انگار انداختهام توی جاده گیسوم. وقتی هی موهایم را کنار میزنی.
.
دریا. دریا کجاست؟ چشمانم .تواما بندرگاه انزلی. میایستم در آستانه کاخ رضاخانی یا روی پل غازیان. زل میزنم به اسکلهام، به لنگرگاهم. تو شمالی.
.
دهانت کلوچه نادری. لبهایت کوکی. گریبانت شیطان کوه. آدم هوس میکند برود مهمانسرای جهانگردی لب استخر لاهیجانت صبحانه بخورد و به همه کس دنیا بخندد. تو شمالی.
.
چه کسی غیر از تو میتواند من وحشی را آرام کند؟ سر میگذارم روی شانه هایت و رام میشوم. تو شمالی. شانه ات"رام سر" و من عاشق بلوار کازینویش که میرسد به کاخ شاه. میرسد به کوههای سبز. تو شمالی.
.
تنکابنی. جلگه پر از باغ چای و پرتقال. تو شمالی و من عاشق جاده عباسآبادت که یک طرفش جنگل است و یک طرفش دریا. کجایش بنشینم؟ به کجایش نگاه کنم؟ جنگلت را نوازش کنم یا خودم را غرق کنم وسط دریایت. تو شمالی.
.
دستهایت رودخانه. پاهایت جاده چالوس. تو شمالی و ساق پایت جاده نور به بابلسر. من عاشق دریاکنارت. عاشق انگشتانت که مثل شیروانی ویلاهاست. تو شمالی. خوابیدهای انگار روی نوار شمالی ایران. همان جا که هوای خوب دارد. همان جا که هر وقت دلم میگیرد میروم آنجا. تو شمالی. از گلوگاه تا ساری و لنگرود. و من شهرپر از دود و شلوغی.
.
کاش زودتر این جدایی تمام شود دلم هوس شمال کرده.
پ.ن:
اولاً: دوستت دارم!
ثانیاً: «هر آنچه بینمان رخ داد، اولاً را از یاد نبر...»
#از_من_به_همسرم
.
دریا. دریا کجاست؟ چشمانم .تواما بندرگاه انزلی. میایستم در آستانه کاخ رضاخانی یا روی پل غازیان. زل میزنم به اسکلهام، به لنگرگاهم. تو شمالی.
.
دهانت کلوچه نادری. لبهایت کوکی. گریبانت شیطان کوه. آدم هوس میکند برود مهمانسرای جهانگردی لب استخر لاهیجانت صبحانه بخورد و به همه کس دنیا بخندد. تو شمالی.
.
چه کسی غیر از تو میتواند من وحشی را آرام کند؟ سر میگذارم روی شانه هایت و رام میشوم. تو شمالی. شانه ات"رام سر" و من عاشق بلوار کازینویش که میرسد به کاخ شاه. میرسد به کوههای سبز. تو شمالی.
.
تنکابنی. جلگه پر از باغ چای و پرتقال. تو شمالی و من عاشق جاده عباسآبادت که یک طرفش جنگل است و یک طرفش دریا. کجایش بنشینم؟ به کجایش نگاه کنم؟ جنگلت را نوازش کنم یا خودم را غرق کنم وسط دریایت. تو شمالی.
.
دستهایت رودخانه. پاهایت جاده چالوس. تو شمالی و ساق پایت جاده نور به بابلسر. من عاشق دریاکنارت. عاشق انگشتانت که مثل شیروانی ویلاهاست. تو شمالی. خوابیدهای انگار روی نوار شمالی ایران. همان جا که هوای خوب دارد. همان جا که هر وقت دلم میگیرد میروم آنجا. تو شمالی. از گلوگاه تا ساری و لنگرود. و من شهرپر از دود و شلوغی.
.
کاش زودتر این جدایی تمام شود دلم هوس شمال کرده.
پ.ن:
اولاً: دوستت دارم!
ثانیاً: «هر آنچه بینمان رخ داد، اولاً را از یاد نبر...»
#از_من_به_همسرم
۱۴۵.۵k
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۰