خواننده شیطون پارت43
#خواننده_شیطون #پارت43
مارنی
هوف خیلی خوب بود امروز مخصوصا
کسی که دوسش دارم معلممه اما
غرورش زیاده واقعا خودم روشو کم
میکنم فردا باید بریم کاور دنس اهنگی
که میخوایم بدیم بیرون یعنی
صداهامون خوبه
مامان:مارنی بیا عزیزم شام
من:چشم مامان الآن
نشستیم سر میز
بابا:چطور بود امروز؟
من:خیلی خوب بود بابا اصلا هنوزمفک میکنم خوابم هنوز
چنان رون پام سوخت که نگو
من:اییییی مامان
مامان:گفتم مطمئنت کنم بیداری
من:مرسی از لطفت بابا نگا زنتو
بابا:ااا اذیتش نکن دخترمو بیا امشب
پیش خودم بخواب عزیز دل بابایی
مامان:چی دختر به دنیا نیاوردم حو
حو به دنیا آوردم مرسی که هستی
بلایی جونم
من:واا خواهش بابت شام ممنون
مامانی وبابایی شبتون خوش
هردوشون؛شبت خوش عزیزم
سرمو گذاشتم رو بالشت به دستم
خیره شدم دست جیمین این دستوگرفته اصلا نمیشورمش این دستمو
اوهوم
**//**
جیمین
من:میگم الآن آنیسا بیداره بریم بگیم
بیاد شام
جین:مثل ما نیست که الآن خوابه بعدم امروز دانش آموزت چطور بود
من:مارنی ماهره انگار موسیقی کار
میکرده قبلا
جین:ته توچی
ته:نگووو خیلی خجالتیه تا میام باهاش
حرف بزنم رنگ به رنگ میشه اما خیلی مهربونه
من:اوهوک خوب دیگه چی
ته؛ خف کن بابا
جونگ کوک:بچه ها من از میا خوشم
میاد بهش میخوام بگم
*هننن به چه حقی به میا چشم.داری
من روش غیرت دارم
که یهو یونگی یهو داد کشید
یونگی:دادد زهرم ترکید چرا اینطوری
شدی تو
آنیسا:وامگه چمه؟
یونگی هلش داد جلویی آینه
آنیسا:جییغ این گودزیلا منم شوخی
میکنی نه
یونگی:برو برو بخواب فردا صبحونه
باید درست کنی بعدم بری کاور دنس
اهنگتو تمرین کنی
آنیسا:هااا باشه ولی فردا جونگ کوک باهات کار دارم من برم بخوابم شبتون
دوباره شیک
من:بدبخت شدی کوک خدا به دادت
برسه
جونگ کوک:اههه مگه خواب نبود؟
جین:هیع دارم اشاره میکنم بهت اومد
اومد نمیفهمی دیگه
من:خیل خوب فردا کاور دنسشونه
بریم بخوابیم
رفتم تویی اتاق دراز کشیدم روتخت و
خوابیدم فردا میخوام رقص کوتوله و
شیطون ببینم
مارنی
هوف خیلی خوب بود امروز مخصوصا
کسی که دوسش دارم معلممه اما
غرورش زیاده واقعا خودم روشو کم
میکنم فردا باید بریم کاور دنس اهنگی
که میخوایم بدیم بیرون یعنی
صداهامون خوبه
مامان:مارنی بیا عزیزم شام
من:چشم مامان الآن
نشستیم سر میز
بابا:چطور بود امروز؟
من:خیلی خوب بود بابا اصلا هنوزمفک میکنم خوابم هنوز
چنان رون پام سوخت که نگو
من:اییییی مامان
مامان:گفتم مطمئنت کنم بیداری
من:مرسی از لطفت بابا نگا زنتو
بابا:ااا اذیتش نکن دخترمو بیا امشب
پیش خودم بخواب عزیز دل بابایی
مامان:چی دختر به دنیا نیاوردم حو
حو به دنیا آوردم مرسی که هستی
بلایی جونم
من:واا خواهش بابت شام ممنون
مامانی وبابایی شبتون خوش
هردوشون؛شبت خوش عزیزم
سرمو گذاشتم رو بالشت به دستم
خیره شدم دست جیمین این دستوگرفته اصلا نمیشورمش این دستمو
اوهوم
**//**
جیمین
من:میگم الآن آنیسا بیداره بریم بگیم
بیاد شام
جین:مثل ما نیست که الآن خوابه بعدم امروز دانش آموزت چطور بود
من:مارنی ماهره انگار موسیقی کار
میکرده قبلا
جین:ته توچی
ته:نگووو خیلی خجالتیه تا میام باهاش
حرف بزنم رنگ به رنگ میشه اما خیلی مهربونه
من:اوهوک خوب دیگه چی
ته؛ خف کن بابا
جونگ کوک:بچه ها من از میا خوشم
میاد بهش میخوام بگم
*هننن به چه حقی به میا چشم.داری
من روش غیرت دارم
که یهو یونگی یهو داد کشید
یونگی:دادد زهرم ترکید چرا اینطوری
شدی تو
آنیسا:وامگه چمه؟
یونگی هلش داد جلویی آینه
آنیسا:جییغ این گودزیلا منم شوخی
میکنی نه
یونگی:برو برو بخواب فردا صبحونه
باید درست کنی بعدم بری کاور دنس
اهنگتو تمرین کنی
آنیسا:هااا باشه ولی فردا جونگ کوک باهات کار دارم من برم بخوابم شبتون
دوباره شیک
من:بدبخت شدی کوک خدا به دادت
برسه
جونگ کوک:اههه مگه خواب نبود؟
جین:هیع دارم اشاره میکنم بهت اومد
اومد نمیفهمی دیگه
من:خیل خوب فردا کاور دنسشونه
بریم بخوابیم
رفتم تویی اتاق دراز کشیدم روتخت و
خوابیدم فردا میخوام رقص کوتوله و
شیطون ببینم
۱۱.۱k
۲۷ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.