فیک : ددی مافیایی من
فیک : ددی مافیایی من
پارت : ۴۱
جیا ویو :
تهیونگ گوشواره هارو از داخله باکس در اورد و اومد نزدیکم که بزارشون داخله گوشم ولی منصرف شد و رفت عقب که بهش گفتم
جیا : ته ته چی شد؟
ته : مثله اینکه خودت گوشواره داشتی
( اینو که گفت یادم اومد که یه جفت گوشواره رو پوشیده بودم و، وقتی که یادم اومد اون گوشواره هارو از داخله گوشم بیرون اوردم و روبه تهیونگ گفتم)
جیا : تاتاتی ( ادمینتون به تهیونگ میگه تاتاتی🗿) الان خوب شد؟
ته : اوهوم
( تهیونگ اینو گفت و گوشواره هارو داخله گوشم کرد و بعدش اون گردن بنده ست با گوشواره رو از داخله باکس در اورد و دوره گردنم بستش ( دچاره کمبوده دیالوگ شدم🗿😐)
و سرشو اورد بالا و لباشو گذاشت رویه لبام و یه مکه ریز از لبام زد که گفتم)
جیا : تاتاتی بریم؟
تهیونگ : اره بریم ولی وایسا
جیا : ها؟
تهیونگ : تاتاتی اسمه جدیدمه؟
جیا : اوهوم
جیا : خوشت نیومد؟
تهیونگ : نه خوبه قشنگه
جیا : اومممممم خب دیگه بریم
تهیونگ : بریم
( باتهیونگ رفتیم و سواره ماشینه گرون قیمته مشکیش شدیم که دیدم راننده نیومده برای همین گفتم)
جیا : تهیونگاااا
جیا : راننده نمیاد؟
تهیونگ : نه
جیا : برای چی؟
تهیونگ : چون خواستم که باهم تنها باشیم
جیا : اوهوم
( ۳۰ مین بعد)
( الان نیم ساعته که تهیونگ داره رانندگی میکنه یزره خسته شده بودم برای همین به تهیونگ گفتم)
جیا : تهیونگ
جیا : کی میرسیم؟
ته : الان میرسیم
( تهیونگ اینو گفت و بعد از بیست ثانیه ماشین رو زد کنار و خواموشش کرد یه نگاه به روبه رو کردم اومممم پس اون بار اینجاست)
تهیونگ : خب جیا پیاده شو
جیا : باشه فقط...
جیا : پسراهم اومدن؟
تهیونگ : اوهوم اومدن ولی شاید جین نیومده باشه
جیا : اوهوم
پارت : ۴۱
جیا ویو :
تهیونگ گوشواره هارو از داخله باکس در اورد و اومد نزدیکم که بزارشون داخله گوشم ولی منصرف شد و رفت عقب که بهش گفتم
جیا : ته ته چی شد؟
ته : مثله اینکه خودت گوشواره داشتی
( اینو که گفت یادم اومد که یه جفت گوشواره رو پوشیده بودم و، وقتی که یادم اومد اون گوشواره هارو از داخله گوشم بیرون اوردم و روبه تهیونگ گفتم)
جیا : تاتاتی ( ادمینتون به تهیونگ میگه تاتاتی🗿) الان خوب شد؟
ته : اوهوم
( تهیونگ اینو گفت و گوشواره هارو داخله گوشم کرد و بعدش اون گردن بنده ست با گوشواره رو از داخله باکس در اورد و دوره گردنم بستش ( دچاره کمبوده دیالوگ شدم🗿😐)
و سرشو اورد بالا و لباشو گذاشت رویه لبام و یه مکه ریز از لبام زد که گفتم)
جیا : تاتاتی بریم؟
تهیونگ : اره بریم ولی وایسا
جیا : ها؟
تهیونگ : تاتاتی اسمه جدیدمه؟
جیا : اوهوم
جیا : خوشت نیومد؟
تهیونگ : نه خوبه قشنگه
جیا : اومممممم خب دیگه بریم
تهیونگ : بریم
( باتهیونگ رفتیم و سواره ماشینه گرون قیمته مشکیش شدیم که دیدم راننده نیومده برای همین گفتم)
جیا : تهیونگاااا
جیا : راننده نمیاد؟
تهیونگ : نه
جیا : برای چی؟
تهیونگ : چون خواستم که باهم تنها باشیم
جیا : اوهوم
( ۳۰ مین بعد)
( الان نیم ساعته که تهیونگ داره رانندگی میکنه یزره خسته شده بودم برای همین به تهیونگ گفتم)
جیا : تهیونگ
جیا : کی میرسیم؟
ته : الان میرسیم
( تهیونگ اینو گفت و بعد از بیست ثانیه ماشین رو زد کنار و خواموشش کرد یه نگاه به روبه رو کردم اومممم پس اون بار اینجاست)
تهیونگ : خب جیا پیاده شو
جیا : باشه فقط...
جیا : پسراهم اومدن؟
تهیونگ : اوهوم اومدن ولی شاید جین نیومده باشه
جیا : اوهوم
۱۲.۲k
۰۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.