دوپارتی جدید اره اره

دوپارتی جدید؟؟ اره اره


p1:

از آخرین لایوی که برگذار کرده بود مدت زیادی گذشته بود..پس یه لایو دوباره بهترین تصمیم بود
بدون مقدمه،پشت میزش نشست و لایو رو روشن کرد
_های ارمیی:) دلتنگتون بودم! از اومدن عضو جدیدمون یه دو ، سه ماهی میگذره! بچه خوبیه! بهش عادت کنید!
کامنت های زیادی براش میومد و سعی داشت همه‌شون رو بخونه..ولی گاهی ناموفق بود! ...
تقریباً حدود یک ساعت تو لایو بود و کم کم شارژ گوشیش داشت به تَه میکشید
بعد از اینکه گاز بزرگی به سیبی که توی دستش بود زد، با دهن پر ادامه داد: ارمییی! الان که دیگه نمیشه ادامه داد چون شارژم داره تموم میشه..ولی دفعه بعد براتون آهنگ میخونم..شاید با هم آشپزی هم کردیم! بای ارمیی.. مراقب خودتون باشید))
همزمان با وارد شدنت به اتاق لایو رو تموم کرد و به سمتت برگشت
بعد از دیدنت سیب رو روی میز گذاشت و ابروش رو بالا داد: اااه...اشتها‌م از بین رفت.. چی میخوای؟؟یکم ازت تو لایو تعریف کردم هیت نگیری! همین..یهو سبز شدی تو اتاقم!
همونطور که سینیِ کوچیکی توی دستت داشتی ،به گوشه ایی خیره شدی تا حرفاش تموم شه‌ ..
بعد از اینکه دوباره به سمت کامپیوترش برگشت..به طرفش رفتی و سینی رو روی میز،کنار دستش گذاشتی: آب میوه‌س! سوکجین شی‌ گفت برات بیارم! نوش جان!
و بعد آروم از اتاق خارج شدی
دست تتو دارش رو روی لیوانِ بلندِ روی سینی کشید
بعد از یکدفعه سر کشیدن تمام محتویات داخل لیوان، پشت دستشو روی لبش کشید و زمزمه کرد: این دختر هم عجیبه ها..هوم..خیلی تند رفتار کردم باهاش. باید سر فرصت از دلش در بیارم؟ پررو میشه آخرش!
جونگکوک از پشت میز بلند شد و همراه با سینی از اتاقش بیرون اومد
به طرف آشپز خونه حرکت کرد تا سینی رو برگردونه...تا دوباره اتهام دزدیِ وسایل آشپزخونه بهش نخوره!
آروم وارد آشپز خونه شد و بیصدا سینی رو روی کابینت گذاشت
به تو که روی کول جین بودی خیره شد
از پشت جین پایین اومدی و روی صندلی کنار یخچال نشستی
جین مثل همیشه درحال پخت غذا بود..البته اینبار غذای مورد علاقه تو!
کمی از مواد رو که مطمئن بود کامل پخته با چنگال برداشت و بعد از اینکه کامل سرد شد توی دهنت گذاشت
ابرو های کوک بالا رفت و زبونش رو توی لپش فرو کرد..
تقه ایی با انگشت‌هاش به کابینت زد و تورو از هپروتت با جین بیرون آورد: ببخشید مزاحم عشق بازیتون شدماا...شرمنده.. سوکجین شی‌ میخوای اعلام کن ا.ت دوست دخترته این مسخره بازیا چیه؟
کلاه‌ش رو از سرش در اورد و همزمان که موهای درهم ریختش رو مرتب میکرد دوباره به اتاق برگشت
یه احساس جدید تو وجود جونگ کوک به وجود اومده بود؟؟ شاید!
ولی اون احساس چی بود؟ حرص؟ ترس؟ خشم؟ حسادت؟ تنفر؟ چی؟ حتی خودش هم نمیدونست!
دیدگاه ها (۸)

پارت دوم دوپارتی؟p2:به اتاق امنش برگشت! جایی برای تفکر،ارامش...

تک پارتی جدید که دوپارتی شد براتون اوردممم p1:فراموشت خواهم ...

یه خبر جدیددددددد)))به احتمال زیاد..امشب یا فردایه تک/دوپارت...

دیدین سوکجینی‌مون برگشت؟؟سوکجینااااا...خوش اومدی به خونه پسر...

𝑭𝒓𝒐𝒎 𝒎𝒚 𝒉𝒆𝒂𝒓𝒕 :: part¹⁵" ...

³پارتI will do it slowly

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط