میگفت میترسم از ادامه راه، دستمو میگیری؟
میگفت میترسم از ادامه راه، دستمو میگیری؟
میگفت من همیشه اینکارو برای بقیه کردم ولی هیچکس تاحالا حتی تا یه قدمی اینکار هم نیومد.
بهش گفتم من دستتو میگیرم، یه چراغ قوه هم پیدا میکنم راه رو روشن میکنم، دست همو که بگیریم ،ما دیگه همو داریم.
گفت من خسته راهم مطمئن باشم ول نمیکنی؟
گفتم ما همیشهِ همیشه باهم میمونیم قول میدم.
انگشت کوچیکِ دستمو بالا اوردم و دور انگشت کوچیکِ دستش حلقه کردم...
میگفت من همیشه اینکارو برای بقیه کردم ولی هیچکس تاحالا حتی تا یه قدمی اینکار هم نیومد.
بهش گفتم من دستتو میگیرم، یه چراغ قوه هم پیدا میکنم راه رو روشن میکنم، دست همو که بگیریم ،ما دیگه همو داریم.
گفت من خسته راهم مطمئن باشم ول نمیکنی؟
گفتم ما همیشهِ همیشه باهم میمونیم قول میدم.
انگشت کوچیکِ دستمو بالا اوردم و دور انگشت کوچیکِ دستش حلقه کردم...
۴.۹k
۰۹ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.