my black star
my black star
ستاره مشکی من
p 2
برش زمانی صبح>
ویو ا.ت>
بیدار شدم رفتم یه دوش ۱۰ مینی گرفتم
یه لباس مشکی پوشیدم ،یذره باز بود من همیشه اینشکلی میپوشم پس مشکلی نیست (ا.ت جان مگه نمی دونی کوک عزیز غیرتی تشریف دارن🤡😐)
پایان ویو ا.ت
(اسلاید ۲ لباس ا.ت_اسلاید ۳ خونه پارک ها یا همون خونه خانواده ا.ت _اسلاید ۴ امارت جئون ها) <کلا پارک ها مدرن و جئون ها کلاسیک دوست دارن>
اومدم پایین دیدم اون جئون عوضی اونجا نشسته، نکنه باید برم پیش :// ؟
(راستی محز اطلاع لغب جونگ کوک توی باندش مستر جی کی هستش لغب ا.ت هم گرگ میش و همه هم عین سگ ازینا میترسن )
جونگ کوک:سلام صبح بخیر خانم (بلند میشه)
ا.ت: بله ممنونم ، صبح شماهم بخیر
(پدربزرگ _)
_ا.ت ،جونگ کوک اومده تا تورو ببره امارت
جونگ کوک:راستش من نمیخوام باهم توی امارت زندگی کنیم و میخوام یه خونه بسازیم ولی یکم طول میکشه شما خونه ای ندارین تا فعلا تو اون زندگی کنیم؟
(مادر ا.ت ~)
~یادمه چند سال پیش ا.ت یه خونه خریده بود ولی ما هیچوقت خونه ش رو ندیدیم ، میخواین برین اونجا؟
ا.ت:مادرر، اون خونه تنها برای منه (چون اون خونه کلا توش اسلحه و وسایل خطر ناک برای کارش بود این باعث میشد جونگ کوک بفهمه)
~دخترم اون خونه رو که استفاده نمیکنی
ا.ت تو دلش گفت:اره ، تو خبر نداری چند نفرو اونجا کشتم و نمیدونی اون خونه ۲۵۰۰ میلیارد دلاره ، تو نمیگی من این پولو از کجا آوردم بدون کمک پدر؟؟؟
کوک:نه مشکلی نیست میتونیم بریم اونجا
بعد کوک به ا.ت گفت : عزیزم بیا بریم باهم امارت تا چمدونم رو بیارم بعد تو ولی اول خودت برو بیار بعد بریم (ا.ت چمدونش رو میاره)
خیلی خب بریم رفتن بیرون از دروازه جلو ماشین
ا.ت خواست بره که کوک دستشو گرفت و گفت
کوک:این چه لباسی پوشیدی(با عصبانیت)
ا.ت:به تو چه مگه تو کی هستی که میگی چی بپوشم چی نپوشم
کوک اومد و برآید استایل بغلش کرد و برد تو ماشین
ا.ت خیلی عصبانی شده بود و میخواست اسلحه رو از پشت لباسش در بیاره و کوکو بکشه ولی آرامش خوشو حفظ کرد تا هویتش رو نفهمه وگرنه خیلی بد تموم میشه
کوک اومد و گفت پیاده شو رسیدیم
رفت و چمدونش رو آورد
بعد برگشت و .......
بچه ها شرط ها نرسیده بود ولی الان گذاشتم چون ممکنه بعدا وقت نکنم حالا یه چند پارت دیگه هم میزارم🚶♀️👍🏿
خدایی ادمین ازین بهتر دیده بودین؟
ستاره مشکی من
p 2
برش زمانی صبح>
ویو ا.ت>
بیدار شدم رفتم یه دوش ۱۰ مینی گرفتم
یه لباس مشکی پوشیدم ،یذره باز بود من همیشه اینشکلی میپوشم پس مشکلی نیست (ا.ت جان مگه نمی دونی کوک عزیز غیرتی تشریف دارن🤡😐)
پایان ویو ا.ت
(اسلاید ۲ لباس ا.ت_اسلاید ۳ خونه پارک ها یا همون خونه خانواده ا.ت _اسلاید ۴ امارت جئون ها) <کلا پارک ها مدرن و جئون ها کلاسیک دوست دارن>
اومدم پایین دیدم اون جئون عوضی اونجا نشسته، نکنه باید برم پیش :// ؟
(راستی محز اطلاع لغب جونگ کوک توی باندش مستر جی کی هستش لغب ا.ت هم گرگ میش و همه هم عین سگ ازینا میترسن )
جونگ کوک:سلام صبح بخیر خانم (بلند میشه)
ا.ت: بله ممنونم ، صبح شماهم بخیر
(پدربزرگ _)
_ا.ت ،جونگ کوک اومده تا تورو ببره امارت
جونگ کوک:راستش من نمیخوام باهم توی امارت زندگی کنیم و میخوام یه خونه بسازیم ولی یکم طول میکشه شما خونه ای ندارین تا فعلا تو اون زندگی کنیم؟
(مادر ا.ت ~)
~یادمه چند سال پیش ا.ت یه خونه خریده بود ولی ما هیچوقت خونه ش رو ندیدیم ، میخواین برین اونجا؟
ا.ت:مادرر، اون خونه تنها برای منه (چون اون خونه کلا توش اسلحه و وسایل خطر ناک برای کارش بود این باعث میشد جونگ کوک بفهمه)
~دخترم اون خونه رو که استفاده نمیکنی
ا.ت تو دلش گفت:اره ، تو خبر نداری چند نفرو اونجا کشتم و نمیدونی اون خونه ۲۵۰۰ میلیارد دلاره ، تو نمیگی من این پولو از کجا آوردم بدون کمک پدر؟؟؟
کوک:نه مشکلی نیست میتونیم بریم اونجا
بعد کوک به ا.ت گفت : عزیزم بیا بریم باهم امارت تا چمدونم رو بیارم بعد تو ولی اول خودت برو بیار بعد بریم (ا.ت چمدونش رو میاره)
خیلی خب بریم رفتن بیرون از دروازه جلو ماشین
ا.ت خواست بره که کوک دستشو گرفت و گفت
کوک:این چه لباسی پوشیدی(با عصبانیت)
ا.ت:به تو چه مگه تو کی هستی که میگی چی بپوشم چی نپوشم
کوک اومد و برآید استایل بغلش کرد و برد تو ماشین
ا.ت خیلی عصبانی شده بود و میخواست اسلحه رو از پشت لباسش در بیاره و کوکو بکشه ولی آرامش خوشو حفظ کرد تا هویتش رو نفهمه وگرنه خیلی بد تموم میشه
کوک اومد و گفت پیاده شو رسیدیم
رفت و چمدونش رو آورد
بعد برگشت و .......
بچه ها شرط ها نرسیده بود ولی الان گذاشتم چون ممکنه بعدا وقت نکنم حالا یه چند پارت دیگه هم میزارم🚶♀️👍🏿
خدایی ادمین ازین بهتر دیده بودین؟
۵.۲k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.