راستش را بخواهی

راستش را بخواهی ..
من روی آمدنت حساب کرده ام
باید بیایی و روی تنهایی ام را سیاه کنی
باید بیایی و دلتنگی ام را سر جایش بنشانی
این از خدا بی خبر ها مدام دارند نیامدنت را به رخم میکشند، نبودنت را دور گلویم میپیچند
نفسم بند می آید از نیامدنت
نمیدانم کدام دزدی،
سر کدام گردنه تو را با خود خواهد برد؛ اما جانانِ من؟ ..
من باور دارم مال حلال به صاحبش برمیگردد
خاطراتت دست هایم را بسته؛
اسیر شده ام
روی صندلی نشسته ام و درست به رفتنت نگاه میکنم
نه... رفتنت نه
به دزدیده شدنت خیره میشوم
می دانم می آیی
فقط کاش ....
خیلی دیر نرسی ..
دیدگاه ها (۲)

خودت را برای خودت خرج کن.هر از گاهی برای خودت شاخه گلی بخر، ...

زمستان که آمد فکر میکردم مثل پاییز زود قرار است برود !با خود...

وادارم کن به عشق!به قرارهای بی قراری!به شبانه هایی که خاص من...

نگاهت را نوشته‌ام صدایت را بوسیده‌امو لبخندت را سنجاق کرده‌ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط