برهنه به بستر بیکسی مردن

برهنه به بستر بی‌کسی مُردن،
تو از یادم نمی‌روی
خاموش به رساترین شیونِ آدمی،
تو از یادم نمی‌روی
گریبانی برای دریدنِ این بغضِ بی‌قرار، تو از یادم نمی‌روی
سفری ساده از تمامِ دوستتْ دارمِ تنهایی،
تو از یادم نمی‌روی
سوزَنریزِ بی‌امانِ باران، بر پیچک و ارغوان،
تو از یادم نمی‌روی
تو ...
تو با من چه کرده‌ای که از یادم نمی‌روی؟!


#سیدعلی_صالحی
دیدگاه ها (۱۰)

ﺩﻝ ﭘﯿﺶ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﻭﺻﻠﺶ ﻧﺘﻮﺍﻧﯽﻟﻌﻨﺖ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻭ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺟﻮﺍﻧ...

ﻣﻦ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ !ﺗﻮ ﯾﮏ ﺭﻭﺯﺩﺭ ﻫﺠﻮﻡِ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻣﺮﮔﯽ ﻫﺎﭘﺎ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﯼﺩﺭﺳﺖ ...

ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻓﻜﺮ ﻣﯽ ﻛﺮﺩﻡ ﺧﺪﺍﺧﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﺩ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﺑﺮﻫﺎﻣﺜﻞ ﻗﺼﺮ ﭘ...

کاشمیگفتی چیست آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاریست #فریدون_مش...

---Royal Veil — Part 8: سایهٔ سلطنتصبح زود، قصر سرد و سنگین ...

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط