smile
smile
part5
یک ساعت بعد
همگی داشتن میرفتن
ا/ت: یه لحظه چرا بهش نگفتی؟
کوک: اگه میخوای تا برم بگم
ا/ت: نه نه
کوک: میشه دستمو ول کنی
ا/ت: اها ببخشید
یک هفته بعد
داشتم میرفتم دانشگاه دلم خیلی درد میکرد و دردش شدید تر میشد زنگ زدم به میجون
میجون: الو
ا/ت: الو داداش میای دنبالم حالم خوب نیست
میجون: چیشده
ا/ت: دلم درده روبروی دانشگاهم
میجون: الان میام
گوشیو قطع میکردم داشتم از حال میرفتم
یک ساعت بعد
میجون: خوبی ا/ت بیمارستانیم
ا/ت: اره خوبم
کوک: دکتر گفت مسموم شده
ا/ت: این اینجا چیکار میکنه
مینجون: پیش من بود و اینکه چی خورده بودی مگه؟
ا/ت: نودل
مینجون: برای صبحونه کی نودل میخوره که تو خوردی؟
ا/ت: نمیدونم واقعا چرا
مینجون: خوبی حالا؟
ا/ت: اره بریم خونه امروز نمیرم دانشگاه
مینجون: باشه بیا دستمو بگیر دستمو گذاشتم رو شونه ی میجون
کوک: بیا دست بعدیتو بزار رو شونم
دستمو گذاشتم رو شونش
ا/ت: هفته دیگه مسابقه ها شروع میشن من تو مسابقه دویدن هستم میجون میای
مینجون: اره جونگکوک توهم بیا
کوک: علاقه ای به دیدن این چیزا ندارم
مینجون: حرف نزن باید بیای
#فیک
#سناریو
part5
یک ساعت بعد
همگی داشتن میرفتن
ا/ت: یه لحظه چرا بهش نگفتی؟
کوک: اگه میخوای تا برم بگم
ا/ت: نه نه
کوک: میشه دستمو ول کنی
ا/ت: اها ببخشید
یک هفته بعد
داشتم میرفتم دانشگاه دلم خیلی درد میکرد و دردش شدید تر میشد زنگ زدم به میجون
میجون: الو
ا/ت: الو داداش میای دنبالم حالم خوب نیست
میجون: چیشده
ا/ت: دلم درده روبروی دانشگاهم
میجون: الان میام
گوشیو قطع میکردم داشتم از حال میرفتم
یک ساعت بعد
میجون: خوبی ا/ت بیمارستانیم
ا/ت: اره خوبم
کوک: دکتر گفت مسموم شده
ا/ت: این اینجا چیکار میکنه
مینجون: پیش من بود و اینکه چی خورده بودی مگه؟
ا/ت: نودل
مینجون: برای صبحونه کی نودل میخوره که تو خوردی؟
ا/ت: نمیدونم واقعا چرا
مینجون: خوبی حالا؟
ا/ت: اره بریم خونه امروز نمیرم دانشگاه
مینجون: باشه بیا دستمو بگیر دستمو گذاشتم رو شونه ی میجون
کوک: بیا دست بعدیتو بزار رو شونم
دستمو گذاشتم رو شونش
ا/ت: هفته دیگه مسابقه ها شروع میشن من تو مسابقه دویدن هستم میجون میای
مینجون: اره جونگکوک توهم بیا
کوک: علاقه ای به دیدن این چیزا ندارم
مینجون: حرف نزن باید بیای
#فیک
#سناریو
۲۷.۹k
۱۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.