سیه گیسو

سیه گیسو
به قربان نگاهت
فدای عشوه های با دوامت

پریشانم ،
گمانم باز امروز
پریشان کرده ای زلف سیاهت

گلاب ناب
از قمصر برآید
شراب ناب از کنج لبانت
فلک زیبایی از روی تو آموخت

عسل
شیرینیش را از لبانت
طبیبان جمله بیمار تو گشتند
همه محتاج ابروی کمـــــــــانت
دیدگاه ها (۱)

#عاشق ڪہ شدۍبۍ هوا در #آغوشش بگیـربۍ بهانہصورتش را ببـوس و #...

گاهے دلتبهانه جو مے شودمے گیرد و نفس ت را بَند مے آورد ..گاه...

اگـر کسـی را میشناسـید که به شما " تعهد " دارددوست داشـتنش ر...

محبـوبِ من!بعد از تو....گیـجمبی قـرارم خـالے اممنـگمبر داربس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط