عاشق شد

#عاشق ڪہ شدۍ
بۍ هوا در #آغوشش بگیـربۍ بهانہ
صورتش را ببـوس و #دست هایت را در
میـان دست هایش زنجیـر ڪن
گیسوانش را #عاشقانہ شانہ بـزن و پیش
روۍهمگان قربان #صدقہ اش بـروعشقش
را فریاد ڪن و بگذار بداند آنچنان #آبستن
خواستن اویۍ ڪہ #هیچ چیز جزمرگ او را از
تو دور نمۍ داردبگذار #باور ڪند یڪ نفر
بیشتر از #جانش او را
#مۍ پرستد و دوست دارد
دیدگاه ها (۲)

گاهے دلتبهانه جو مے شودمے گیرد و نفس ت را بَند مے آورد ..گاه...

کم دارم حضورِ تو راکنارِ عطرِ دو چای‍‍ِ دارچینیو شب نشینی دو...

سیه گیسوبه قربان نگاهتفدای عشوه های با دوامتپریشانم ، گمانم ...

اگـر کسـی را میشناسـید که به شما " تعهد " دارددوست داشـتنش ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط