اولین دفعه به ایوان که نگاهم افتاد

اولین دفعه به ایوان که نگاهم افتاد
سرم آنقدر عقب رفت کلاهم افتاد
عقل از سر، نفس از سینه، رمق از پایم
تا رسیدم به نجف یک دفعه با هم افتاد
من که از عشق فقط آه کشیدن بلدم
باز خوب است نگاه تو به آهم افتاد
دست خالی نرود از در این خانه ، گدا
شکر لله که به دربار تو راهم افتاد
بود در دست نکیرین گنهنامه ی من
تا که گفتم تو شدی پشت و پناهم ، افتاد
کوه اعمال من و کاه خطاپوشی توست
همه دیدند که این کوه به کاهم افتاد
این نجف آمدنم آبروی عمرم شد
شکر ، خیر تو به این عمر تباهم افتاد
آمدم پشت در و لطف تو در کاسه من
قبل از آنیکه ز تو رزق بخواهم افتاد
رو سفید دو جهان گشته ام از روزی که
نگه شاه بر این روی سیاهم افتاد

یا حیدر مددی مولا....
ان شاالله نجف سجده شکر حرم مولا...
دیدگاه ها (۱)

اشکم جاریست... از ذوق ضیافت تو ... قلبم تند تند می زند از شد...

..خبر آمد که ز معشوق، خبر می‌آیدره گشایید که یارم ز سفر می‌آ...

در خیال تو فنا می شوم ان شاءاللهبا تو همرنگ خدا می شوم ان شا...

همیشه دعا کنید چشمانی داشته باشید که بهترین هارا ببیند...قل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط