با آرامش هم رو میبوسیدن تا اینکه
با آرامش هم رو میبوسیدن تا اینکه
در با شتاب باز شد
سوا بود
سوا:ددی.....
یااااا تو به چه حقی ددی منو میبوسی (عصبانیت)
از هم جدا شدن و جیمین گفت
جیمین:سوا.... بهتره حد خودتو بدونی
اون زن منه ...حالا بگو چی میخای
سوا:اححح دختره هرزه (آروم) مادر جان گفت بیای پایین .....(عشوه)
جیمین :ا.ت اینجا بمون تا من بیام
ا.ت:باشه ....
جیمین رفت .....
در با شتاب باز شد
سوا بود
سوا:ددی.....
یااااا تو به چه حقی ددی منو میبوسی (عصبانیت)
از هم جدا شدن و جیمین گفت
جیمین:سوا.... بهتره حد خودتو بدونی
اون زن منه ...حالا بگو چی میخای
سوا:اححح دختره هرزه (آروم) مادر جان گفت بیای پایین .....(عشوه)
جیمین :ا.ت اینجا بمون تا من بیام
ا.ت:باشه ....
جیمین رفت .....
- ۲.۴k
- ۱۱ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط