fake kook
fake kook
part*5
از دید کوک
ع.کوک: جونگکوک
کوک: بله
ع.کوک: بریم
کوک: تازه اومدیم
ع.کوک:خب اگه میخوای تو پیش دوس دخترت بمون
کوک: دوس دخترم؟
ع.کوک: پس این کیه
ا.ت: فکر کنم با کن باشه
کوک: بابا این فقط دوستمه
ع.کوک: فقط دوستته که باهاش قرار میزاری
کوک: من باهاش قرار نزاشتم اتفاقی بود
ع.کوک:واقعا دوستید
کوک: اره ا.ت تو بگو
ا.ت: عمو جان ما واقعا دوستیم
ع.کوک: خیلی بهم میاین
کوک: بابا
ع.کوک: باشه رفتم
کوک: ا.ت ناراحت نشیا پدرم اینجوری میگه
ا.ت: نه
چند دقیقه بعد
ا.ت: من باید برم
کوک: کجا
ا.ت: ساعت کاریم تموم شد دیگه
کوک: خب الان میخوای چیکار کنی
ا.ت: برم خونه
کوک: نزدیکه
ا.ت: پنج خیابون بالاتره
کوک: پیاده میری😳
ا.ت: اره
کوک: خوب نیست یه دختر تنها شب بیرون باشه باهات میدم
ا.ت: باهام میای؟
کوک: اره چون کسی نیست منو ببره خونه تاکسی هم زیاد اینجا پیدا نمیشه
ا.ت: خب باشه
کوک: بریم
ا.ت: بریم
ده دقیقه بعد
ا.ت: رسیدیم
کوک: خوش گذشت
ا.ت: اره خوب بود هم اینکه دیدمت هم اینکه اروم شدم
کوک: 😊
ا.ت: هفته ای یه بار از این قرارا بزاریم فقط خودمو خودت باهم حرف بزنیم
کوک: قرار؟؟
ا.ت: دوستانه
کوک: باشه
ا.ت: خب من برم
کوک: باشه خدافظ
ا.ت: جونگکوک
کوک: بله
ا.ت: ممنون
کوک: برای چی
ا.ت: که به کسی نمیگی
کوک: چرا باید راز بهترین دوستمو به کسی بگم
ا.ت: 😊
ا.ت اومد نزدیکم بغلم کرد
ا.ت: خیلی خیلی ممنونم
کوک: ا.ت 😊😊
ا.ت: ای لاو یو جونگکوکا
کوک: ای لاو یو تو ا.ت
ا.ت: خب من برم
کوک: باشه شب بخیر
ا.ت: شب توهم بخیر
چرا اروم نمیگرم اخه تو چیکار کردی با قلب من دختر
#کوک
#فیک
#سناریو
part*5
از دید کوک
ع.کوک: جونگکوک
کوک: بله
ع.کوک: بریم
کوک: تازه اومدیم
ع.کوک:خب اگه میخوای تو پیش دوس دخترت بمون
کوک: دوس دخترم؟
ع.کوک: پس این کیه
ا.ت: فکر کنم با کن باشه
کوک: بابا این فقط دوستمه
ع.کوک: فقط دوستته که باهاش قرار میزاری
کوک: من باهاش قرار نزاشتم اتفاقی بود
ع.کوک:واقعا دوستید
کوک: اره ا.ت تو بگو
ا.ت: عمو جان ما واقعا دوستیم
ع.کوک: خیلی بهم میاین
کوک: بابا
ع.کوک: باشه رفتم
کوک: ا.ت ناراحت نشیا پدرم اینجوری میگه
ا.ت: نه
چند دقیقه بعد
ا.ت: من باید برم
کوک: کجا
ا.ت: ساعت کاریم تموم شد دیگه
کوک: خب الان میخوای چیکار کنی
ا.ت: برم خونه
کوک: نزدیکه
ا.ت: پنج خیابون بالاتره
کوک: پیاده میری😳
ا.ت: اره
کوک: خوب نیست یه دختر تنها شب بیرون باشه باهات میدم
ا.ت: باهام میای؟
کوک: اره چون کسی نیست منو ببره خونه تاکسی هم زیاد اینجا پیدا نمیشه
ا.ت: خب باشه
کوک: بریم
ا.ت: بریم
ده دقیقه بعد
ا.ت: رسیدیم
کوک: خوش گذشت
ا.ت: اره خوب بود هم اینکه دیدمت هم اینکه اروم شدم
کوک: 😊
ا.ت: هفته ای یه بار از این قرارا بزاریم فقط خودمو خودت باهم حرف بزنیم
کوک: قرار؟؟
ا.ت: دوستانه
کوک: باشه
ا.ت: خب من برم
کوک: باشه خدافظ
ا.ت: جونگکوک
کوک: بله
ا.ت: ممنون
کوک: برای چی
ا.ت: که به کسی نمیگی
کوک: چرا باید راز بهترین دوستمو به کسی بگم
ا.ت: 😊
ا.ت اومد نزدیکم بغلم کرد
ا.ت: خیلی خیلی ممنونم
کوک: ا.ت 😊😊
ا.ت: ای لاو یو جونگکوکا
کوک: ای لاو یو تو ا.ت
ا.ت: خب من برم
کوک: باشه شب بخیر
ا.ت: شب توهم بخیر
چرا اروم نمیگرم اخه تو چیکار کردی با قلب من دختر
#کوک
#فیک
#سناریو
۱۲.۱k
۱۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.