بار آخر دست آخر

بار آخر ! دست آخر !
من ورق را با دلم بر میزنم !
بار دیگر حکم کن ، اما نه بی دل !
با دلت ، دل حکم کن !
حکم دل :
هر که دل دارد بیاندازد وسط ، تا که ما دلهایمان را رو کنیم !
دل که روی دل بیفتد ، عشق حاکم میشود !
پس به حکم عشق ، بازی میکنیم !
این دل من !
رو بکن حالا دلت را !
دل نداری ؟
بر بزن اندیشه ات را ....
حکم لازم :
دل سپردن ، دل گرفتن ،
هر دو لازم .
دیدگاه ها (۲)

سیمین بهبهانی:ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺑﯽ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺷﻬﺎﯼ ﭘﯿﺶ ﭘﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩﭘﻨﺎﻩ ﻧﺒﺮ...

می کشم بر شانه هایم غربت ِاندوه راغربتِ اندوهِ بی مانند ِهمچ...

من عادتــــــ ڪردم ڪسے نگرانمــ نباشہعادتـــــ ڪردمـــــ ڪسے...

ﺷﮑﺴﺘﻢ ﺗﻮﺑﻪ ﺍﻡ ﺳﺎﻗﯽﺗﻮ ﻫﻢ بشکن ﺳﺮ ﺧُﻢ ﺭﺍﺑﺰﻥ ﺳﻨﮕﯽ ﺑﺠﺎﻡ ﻣﯽﮐﻪ ﺑﺸﮑ...

رمان j_k

رمان j_k

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط