شب،شب،شب...
شب،شب،شب...
شبهایی که ستاره های مهاجرش فکرای گنگ و تلخیو راهی ذهنت میکنن...
داشتم به این فکر میکردم که تو این دنیا هیچ چیزی سرجای خودش قرار نگرفته مثل حرفای عاشقونه که همیشه ورد زبون کسایی هستش که عاشق نیستن!
میدونی من و تو الان باید پس کوچه های وین و قدم میزدیم تا برسیم به موزه نقاشی های شگفت انگیز آدولف هیتلر اما الان ته تهش با شنیدن اسم روسیه یاد گرفتار شدن هیتلر تو سرمای هولناکش میشیم...
اره هیچ چیز سرجای خودش نیست مثل قلب من و تو که خیلی وقته تو وجود خودمون نیست اما خب خوبیش اینه جفتمون پرستارای خوبی هستیم...
مراقب قلبم باش رفیق❤ ️
#فاطیما_نیکپور
شبهایی که ستاره های مهاجرش فکرای گنگ و تلخیو راهی ذهنت میکنن...
داشتم به این فکر میکردم که تو این دنیا هیچ چیزی سرجای خودش قرار نگرفته مثل حرفای عاشقونه که همیشه ورد زبون کسایی هستش که عاشق نیستن!
میدونی من و تو الان باید پس کوچه های وین و قدم میزدیم تا برسیم به موزه نقاشی های شگفت انگیز آدولف هیتلر اما الان ته تهش با شنیدن اسم روسیه یاد گرفتار شدن هیتلر تو سرمای هولناکش میشیم...
اره هیچ چیز سرجای خودش نیست مثل قلب من و تو که خیلی وقته تو وجود خودمون نیست اما خب خوبیش اینه جفتمون پرستارای خوبی هستیم...
مراقب قلبم باش رفیق❤ ️
#فاطیما_نیکپور
۷۱۴
۱۸ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.