𝙸'𝚖 𝙼𝚘𝚗𝚜𝚝𝚎𝚛
𝙸'𝚖 𝙼𝚘𝚗𝚜𝚝𝚎𝚛
𝙿𝚊𝚛𝚝¹
𝙹𝙺 𝚊𝚗𝚍 𝙷𝙰𝚈𝙾𝙾𝙽 =𝙰.𝚃🤏☻️
𝙰𝙳𝙼𝙸𝙽:𝙹𝙸𝚈𝙾𝙾𝙽🍫🦋
اولین انسانی که خود را پادشاه خواند <کیم این گوک >نام داشت .
وی در غار به زندگی پرداخت و ۲۷ سال پادشاهی کرد . در زمان حکمرانی او صلح و دوستی در همه جا حاکم بود و همه به او احترام میگذاشتند. کم کم تمامی ملتی که چوسان(کره فعلی ) می نامیدند پیرو آیین او شدند . کیم مایه آرامش جان مردم در زندگی بود .
رعیت ها با دیدار وی شاد و از اندوهش غمگین میشدند.
این گوک تنها یک دشمن داشت و آن اهریمن سفت سلسله تانگ (چین فعلی) بود .
حاکم این سلسله را <ژو پی یانگ>می نامیدند .
ژو سینه این گوک پادشاه قدرتمند چوسان را درید و جگرش را بیرون کشید!
از آن موقع تا کنون که سلسله های چوسان و تانگ سرنگون شده اند و گوریو و یوئان به جای ماندند بخاطر کینه ورزی ژو باهم دشمن هستند!
______________________________________________
سلسله قدرتمند گوریو با حکمرانی امپراتور <جئون یانگ میونگ> و یوئان با فرمانروایی< هان وو دی>پیش میرفت .
جئون پسری داشت خردمند، درشت اندام و جنگاور به نام جونگکوک.
جونگکوک ۱۷ سال بیش نداشت اما به مهر ، وفا و دور از اندیشه های اهریمن آوازه شهرت داست .
تنها دوستان و یاوران وی پسر وزیر اعظم کیم تهیونگ و پسر وزیر دفاع و محافظ شخصی اش پارک جیمین بودند
جونگکوک وقتی ۲ سال بیشتر نداشت مادرش فوت کرد اما نامادریش مادروار از او نگه داری کرد و مانند درخت تنومندش کرد
جونگکوک ویو
بیرون قصر قدم زنان همراه با جیمین ، رفیق و محافظ شخصیم به خانه تهیونگ میرفتیم که صدای یک دختر توجهم را به خود اختصاص داد...
《راوی》
+اخه برادر من ... تهیونگا چه چیزهای دور از ذهنی از من میخوای ، اخه مگه من نَنَتَم واست پاشم برم با دختر مردم صحبت کنم〒﹏〒 بابا پدر منو درمیاره بفهمه𓌻︵𓌻 ...
ولیعهد گلوی خود را به نشانه ی وجودش صاف کرد و از خود صدا تولید کرد و هایون هم که انگار بهش برق ۷۰۰ ولت وصل کرده باشن از جا پرید و جیغ خفه ای کشید◎_◎;
_ببخشید میتونم بپرسم شما اینجا و اونم در این وقت شب چیکار میکنین؟
هایون که بخاطر لباس مبدل پسر اورا نشناخت با چهره ای عبوس و لب و لوچه ای آویزان گفت : نخير شما اجازه فضولی ندارین!
جیمین با عصبانیت و ترس اینکه ولیعهد از دست دختر داییش رنجور شود گفت : هایونا تو میدونی داری با کی حرف میزنی ؟!
هایون : بله !با پسر باباش🤨
𝙿𝚊𝚛𝚝¹
𝙹𝙺 𝚊𝚗𝚍 𝙷𝙰𝚈𝙾𝙾𝙽 =𝙰.𝚃🤏☻️
𝙰𝙳𝙼𝙸𝙽:𝙹𝙸𝚈𝙾𝙾𝙽🍫🦋
اولین انسانی که خود را پادشاه خواند <کیم این گوک >نام داشت .
وی در غار به زندگی پرداخت و ۲۷ سال پادشاهی کرد . در زمان حکمرانی او صلح و دوستی در همه جا حاکم بود و همه به او احترام میگذاشتند. کم کم تمامی ملتی که چوسان(کره فعلی ) می نامیدند پیرو آیین او شدند . کیم مایه آرامش جان مردم در زندگی بود .
رعیت ها با دیدار وی شاد و از اندوهش غمگین میشدند.
این گوک تنها یک دشمن داشت و آن اهریمن سفت سلسله تانگ (چین فعلی) بود .
حاکم این سلسله را <ژو پی یانگ>می نامیدند .
ژو سینه این گوک پادشاه قدرتمند چوسان را درید و جگرش را بیرون کشید!
از آن موقع تا کنون که سلسله های چوسان و تانگ سرنگون شده اند و گوریو و یوئان به جای ماندند بخاطر کینه ورزی ژو باهم دشمن هستند!
______________________________________________
سلسله قدرتمند گوریو با حکمرانی امپراتور <جئون یانگ میونگ> و یوئان با فرمانروایی< هان وو دی>پیش میرفت .
جئون پسری داشت خردمند، درشت اندام و جنگاور به نام جونگکوک.
جونگکوک ۱۷ سال بیش نداشت اما به مهر ، وفا و دور از اندیشه های اهریمن آوازه شهرت داست .
تنها دوستان و یاوران وی پسر وزیر اعظم کیم تهیونگ و پسر وزیر دفاع و محافظ شخصی اش پارک جیمین بودند
جونگکوک وقتی ۲ سال بیشتر نداشت مادرش فوت کرد اما نامادریش مادروار از او نگه داری کرد و مانند درخت تنومندش کرد
جونگکوک ویو
بیرون قصر قدم زنان همراه با جیمین ، رفیق و محافظ شخصیم به خانه تهیونگ میرفتیم که صدای یک دختر توجهم را به خود اختصاص داد...
《راوی》
+اخه برادر من ... تهیونگا چه چیزهای دور از ذهنی از من میخوای ، اخه مگه من نَنَتَم واست پاشم برم با دختر مردم صحبت کنم〒﹏〒 بابا پدر منو درمیاره بفهمه𓌻︵𓌻 ...
ولیعهد گلوی خود را به نشانه ی وجودش صاف کرد و از خود صدا تولید کرد و هایون هم که انگار بهش برق ۷۰۰ ولت وصل کرده باشن از جا پرید و جیغ خفه ای کشید◎_◎;
_ببخشید میتونم بپرسم شما اینجا و اونم در این وقت شب چیکار میکنین؟
هایون که بخاطر لباس مبدل پسر اورا نشناخت با چهره ای عبوس و لب و لوچه ای آویزان گفت : نخير شما اجازه فضولی ندارین!
جیمین با عصبانیت و ترس اینکه ولیعهد از دست دختر داییش رنجور شود گفت : هایونا تو میدونی داری با کی حرف میزنی ؟!
هایون : بله !با پسر باباش🤨
۶.۱k
۲۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.