𝙸'𝚖 𝙼𝚘𝚗𝚜𝚝𝚎𝚛
𝙸'𝚖 𝙼𝚘𝚗𝚜𝚝𝚎𝚛
𝙿𝚊𝚛𝚝³
𝙹𝙺 𝚊𝚗𝚍 𝙷𝙰𝚈𝙾𝙾𝙽 =𝙰.𝚃🤏☻️
𝙰𝙳𝙼𝙸𝙽:𝙹𝙸𝚈𝙾𝙾𝙽🍫🦋
دخترک نفهمید چرا ... نفمید چجوری وقتی خنجر به سمت جونگکوک پرتاب شد خودش را سپر درد و تیزی خنجر کرد ...
______________________________________________
جونگکوک تا به خود امد جیمین با ضرب شمشیر مرد را کشت !
پسرک با بهت به روبه رویش خیره شد و به آرامی پشت دخترک دست کشید ... خون هایون، جیمین رو سمت کوک کشاند
جیمین : چیشده جونگکوک؟ چه بلایی سر هایون اومده ؟ هاا؟
جونگکوک : کمک کن ... کمک کن ببریمش به قصر ... قصر همین نزدیکی هاست
[پرش زمانی به چند دقیقه بعد ]
*در قصر
ملکه وقتی خبر حمله به پسر خواندش و فداکاری برادر زاده اش را شنید با عجله به سمت شفا خانه دربار رفت
ملکه : جونگکوک !
جونگکوک : اوه ! سلام مادر جان ...
ملکه : چه اتفاقی افتاده ؟
جونگکوک : مادر (بغض)
ملکه جونگکوک رو در آغوش میکشه و بر سرش نوازش میکنه در همین حین کیم تهیونگ پسر وزیر اعظم ، برادرزاده ملکه و ژنرال سپاه سرخ گوریو سر رسید .
تهیونگ : چی شده ؟ سر خواهرم چه بلایی اومده ؟
جیمین : تهیونگا آروم باش پسر ...
[فردا صبح در قصر اصلی دربار]
وزیر مین : عالیجناب وقت آن رسیده که فرزند شما دختری از نجیب زادگان را به همسری خودشون در بیاورن ...
وزیر چوی : امپراتور به نظر من الان هم دیره برای اندیشیدن و تفکر بر این موضوع ...
وزیر پارک : طبق رسم و رسومات این کار جزو وظایف ملکه است...
وزیر هیو : سرورم اگر دست ملکه باشه که ما باید منتظر خواهر زاده یا برادرزادشون باشیم...
امپراتور : بسهه ! تا کی میخواین به این خزعبلات ادامه بدین ؟ من میخوام دختری بین دختران شما رو برای همسری فرزند خود برگزینم ! در ضمن ملکه من فردی قدرت طلب نیست ایشون اگر کسی را برای همسری شایسته بداند يعنی صلاح فرزندم در آن بود ...
[خانه وزیر کیم]
وزیر کیم : دخترم هایون ... حالت چطوره ؟ بهتری ؟
هایون : آره بابایی چی فک کردی ما اینیم دیگه 😁
تهیونگ با حالتی جدی رو به خواهر خود کرد و با حرص گفت : کیم هایون تو میدونی اونی که سپر بلاش شدی کی بود ؟
هایون : آیگو ... باز این حرف زد•-•
تهیونگ ادامه داد : اون جئون جونگکوک ولیعهد سرزمین گوریو و تنها پسر امپراطور جئون بود ... از الان به بعد مردم در این فکر می افتند کیم هایون دختر وزیر اعظم به ولیعهد علاقه مند بود که جان خود رو سپر زندگیش کرد ... هایون شی اینجا گوریو ست ! کشوری که با شایعه پراکنی جان و آبروی شخصی رو میگیره و فرد اعدامی رو پاک و متواضع نشون میده ... خیلی خوشحالم که جونگکوک زندست اما واقعا از حماقت های تو ناراحتم...
مادر هایون و ته: بسه تهیونگ بسه ! خواهرتون سرزنش نکن ...
𝙿𝚊𝚛𝚝³
𝙹𝙺 𝚊𝚗𝚍 𝙷𝙰𝚈𝙾𝙾𝙽 =𝙰.𝚃🤏☻️
𝙰𝙳𝙼𝙸𝙽:𝙹𝙸𝚈𝙾𝙾𝙽🍫🦋
دخترک نفهمید چرا ... نفمید چجوری وقتی خنجر به سمت جونگکوک پرتاب شد خودش را سپر درد و تیزی خنجر کرد ...
______________________________________________
جونگکوک تا به خود امد جیمین با ضرب شمشیر مرد را کشت !
پسرک با بهت به روبه رویش خیره شد و به آرامی پشت دخترک دست کشید ... خون هایون، جیمین رو سمت کوک کشاند
جیمین : چیشده جونگکوک؟ چه بلایی سر هایون اومده ؟ هاا؟
جونگکوک : کمک کن ... کمک کن ببریمش به قصر ... قصر همین نزدیکی هاست
[پرش زمانی به چند دقیقه بعد ]
*در قصر
ملکه وقتی خبر حمله به پسر خواندش و فداکاری برادر زاده اش را شنید با عجله به سمت شفا خانه دربار رفت
ملکه : جونگکوک !
جونگکوک : اوه ! سلام مادر جان ...
ملکه : چه اتفاقی افتاده ؟
جونگکوک : مادر (بغض)
ملکه جونگکوک رو در آغوش میکشه و بر سرش نوازش میکنه در همین حین کیم تهیونگ پسر وزیر اعظم ، برادرزاده ملکه و ژنرال سپاه سرخ گوریو سر رسید .
تهیونگ : چی شده ؟ سر خواهرم چه بلایی اومده ؟
جیمین : تهیونگا آروم باش پسر ...
[فردا صبح در قصر اصلی دربار]
وزیر مین : عالیجناب وقت آن رسیده که فرزند شما دختری از نجیب زادگان را به همسری خودشون در بیاورن ...
وزیر چوی : امپراتور به نظر من الان هم دیره برای اندیشیدن و تفکر بر این موضوع ...
وزیر پارک : طبق رسم و رسومات این کار جزو وظایف ملکه است...
وزیر هیو : سرورم اگر دست ملکه باشه که ما باید منتظر خواهر زاده یا برادرزادشون باشیم...
امپراتور : بسهه ! تا کی میخواین به این خزعبلات ادامه بدین ؟ من میخوام دختری بین دختران شما رو برای همسری فرزند خود برگزینم ! در ضمن ملکه من فردی قدرت طلب نیست ایشون اگر کسی را برای همسری شایسته بداند يعنی صلاح فرزندم در آن بود ...
[خانه وزیر کیم]
وزیر کیم : دخترم هایون ... حالت چطوره ؟ بهتری ؟
هایون : آره بابایی چی فک کردی ما اینیم دیگه 😁
تهیونگ با حالتی جدی رو به خواهر خود کرد و با حرص گفت : کیم هایون تو میدونی اونی که سپر بلاش شدی کی بود ؟
هایون : آیگو ... باز این حرف زد•-•
تهیونگ ادامه داد : اون جئون جونگکوک ولیعهد سرزمین گوریو و تنها پسر امپراطور جئون بود ... از الان به بعد مردم در این فکر می افتند کیم هایون دختر وزیر اعظم به ولیعهد علاقه مند بود که جان خود رو سپر زندگیش کرد ... هایون شی اینجا گوریو ست ! کشوری که با شایعه پراکنی جان و آبروی شخصی رو میگیره و فرد اعدامی رو پاک و متواضع نشون میده ... خیلی خوشحالم که جونگکوک زندست اما واقعا از حماقت های تو ناراحتم...
مادر هایون و ته: بسه تهیونگ بسه ! خواهرتون سرزنش نکن ...
۱۴.۳k
۲۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.