انتظار تو بودن چه کرد با من
انتظار تو بودن چه کرد با من
انتظار انتظار انتظار انتظار
منتظر آمدنت بودم و تو هرگز نیامدی سال ها گذشت اتفاقی تورو در خیابان دیدم چقدر عوض شدی موهای سفید زیاد دیده می شد چه کردی باخودت در این زندگی دوستت داشتم تمام عمر منتظرت بودم اما تو نیامدی قلبم برات تنگ شده قلبم برای دیدن دوباره تو میتپد جان دوباره گرفته ام با دیدنت پاهایم یاری رفتن نداره چطور دختری که کنارت هست ببینم جان ندهم چه لبخند زیبایی دارد وچه سخت تو لبخند میزنی عاشق هستی یانه مهم نیست حال دستان او در دستان تو قفل شده نگاه او در چشمانت قفل شده خنده هایت همه مال اوست چه فرقی دارد بخواهی یا نه من جای اون نیستم قلبم مفت رفت جانم مفت رفت برای عشق ابدی که به تو داشتم شکستم جلوی پایت به زمین خوردم تمام باور من سقوط کرد تمام وجود من سقوط کرد تمام غرور من سقوط کرد در برابر تو تو چه کردی بامن با قلب من عشق را دگر نمیخوام دروغ های این زمانه را دگر نمیخواهم گرگ های این زمانه را دگر نمیخوام دگر اعتمادی نیست تو را دیدم شکستم مردم آری من مرگ رویاهایم را دیدم آری مرگ آرزوهایم را دیدم من مرگ خود را به چشم دیدم اشک هایم پشت سرم دارن میاین اما من توجهی نمیکنم من غرور خود را دیدم که شکست من...
دلنوشته از خودم 1401/4/4
ساعت 23:12
انتظار انتظار انتظار انتظار
منتظر آمدنت بودم و تو هرگز نیامدی سال ها گذشت اتفاقی تورو در خیابان دیدم چقدر عوض شدی موهای سفید زیاد دیده می شد چه کردی باخودت در این زندگی دوستت داشتم تمام عمر منتظرت بودم اما تو نیامدی قلبم برات تنگ شده قلبم برای دیدن دوباره تو میتپد جان دوباره گرفته ام با دیدنت پاهایم یاری رفتن نداره چطور دختری که کنارت هست ببینم جان ندهم چه لبخند زیبایی دارد وچه سخت تو لبخند میزنی عاشق هستی یانه مهم نیست حال دستان او در دستان تو قفل شده نگاه او در چشمانت قفل شده خنده هایت همه مال اوست چه فرقی دارد بخواهی یا نه من جای اون نیستم قلبم مفت رفت جانم مفت رفت برای عشق ابدی که به تو داشتم شکستم جلوی پایت به زمین خوردم تمام باور من سقوط کرد تمام وجود من سقوط کرد تمام غرور من سقوط کرد در برابر تو تو چه کردی بامن با قلب من عشق را دگر نمیخوام دروغ های این زمانه را دگر نمیخواهم گرگ های این زمانه را دگر نمیخوام دگر اعتمادی نیست تو را دیدم شکستم مردم آری من مرگ رویاهایم را دیدم آری مرگ آرزوهایم را دیدم من مرگ خود را به چشم دیدم اشک هایم پشت سرم دارن میاین اما من توجهی نمیکنم من غرور خود را دیدم که شکست من...
دلنوشته از خودم 1401/4/4
ساعت 23:12
۲۵.۷k
۰۴ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.