part 11
part 11
ویو ا/ت
رفتیم تو سالن فیلمو که پخش کردن تهیونگ دستمو گرفت همه دخترا داشتن به تهیونگ نگاه میکردن حس خوبی نداشتم هی به خودم میگفتم سورا حالش بده و من دارم فیلم میبینم تازه با برادرش
ا/ت: ته بنظرت خوبه داریم فیلم میبینیم؟(تو گوشش)
تهیونگ: چرا این سوالو میپرسی؟(تو گوشش)
ا/ت: سورا الان بیمارستانه و ما داریم فیلم میبینیم(تو گوشش)
تهیونگ: نگران نباش سورا بهم گفت که فک کن هیچی نشده و زندگیتو بکن(تو گوشش)
ا/ت: آها مرسی
تهیونگ: خواهش(لپشو بوس کرد)
(بعد از فیلم دیدن و رفتن به خونه)
یونا: مرسی که اینقد زحمت کشیدید من برم خونه
ا/ت: یونا جون همینجا بمون میخوام پیتزا سفارش بدم
جیمین: لطفا بمون یونا
یونا: مرسی ولی مادرم نگرانمه خداحافظ
بقیه: خداحافظ
ا/ت: جیمین چقد یونا کیوت و مهربون بود!
جیمین: بعله مث خواهر من مشنگ نیست حالا کی پیتزا رو سفارش میدی؟
ا/ت: شیکمو من چون یونا اینجا بود میخواستم سفارش بدم حالا که رفت سفارش نمیدم
جیمین: خیلی بدی
تهیونگ: جیمین جون خودتم پیتزا های تو یخچال رو خوردی
جیمین:.....
ا/ت: خب دیگه دیروقته برید بخوابید
جیمین: باشع من رفتم
تهیونگ: ا/ت بیا بریم تو اتاق بخوابیم
ا/ت: باشه تو مسواک زدی؟
تهیونگ: نه تو برو من میام
ا/ت: باشه
ویو ا/ت
رفتم مسواکمو زدمو اومدم بیرون ته رفت مسواک بزنه رفتم تو اتاق زودی لباس راحتی پوشیدم که ته نیاد تو اتاق داشتم تو گوشیم کار میکردم که ته اومد دیدم داره لباسشو در میاره
ا/ت: منحرففففف چرا لباستو در میاری؟
ته: خب میخوام لباس راحتی بپوشم
ا/ت: باشه پس من رومو اونور میکنم
ته: نخیرم بیا لباسمو در بیار
ا/ت: عمرا مگه دست نداری خودت بکن(روشو اونور کرد)
ته: نخیرم اگه بخوام بکنم تو باید ببینی(رفت جلو ا/ت)
ا/ت: نهههههههه(دستاشو جلو چشماش گذاشت)
ویو تهیونگ
دستاشو برداشتم دکمه های لباسمو باز کردم دستشو گذاشتم رو بدنم
ا/ت: چیکار میکنی بیشور (دستشو برداشت)
تهیونگ: خب دستتو گذاشتم رو بدنم چیز بدی نیس
صورتمو بردم جلو ا/ت دیدم از حال رفت و خوابش برد اونوقت هی به من میگه خرس گذاشتمش رو تخت لباسمو عوض کردمو کنارش خوابیدم
برای پارت بعد
۱۰ لایک❤️
#گوئن
ویو ا/ت
رفتیم تو سالن فیلمو که پخش کردن تهیونگ دستمو گرفت همه دخترا داشتن به تهیونگ نگاه میکردن حس خوبی نداشتم هی به خودم میگفتم سورا حالش بده و من دارم فیلم میبینم تازه با برادرش
ا/ت: ته بنظرت خوبه داریم فیلم میبینیم؟(تو گوشش)
تهیونگ: چرا این سوالو میپرسی؟(تو گوشش)
ا/ت: سورا الان بیمارستانه و ما داریم فیلم میبینیم(تو گوشش)
تهیونگ: نگران نباش سورا بهم گفت که فک کن هیچی نشده و زندگیتو بکن(تو گوشش)
ا/ت: آها مرسی
تهیونگ: خواهش(لپشو بوس کرد)
(بعد از فیلم دیدن و رفتن به خونه)
یونا: مرسی که اینقد زحمت کشیدید من برم خونه
ا/ت: یونا جون همینجا بمون میخوام پیتزا سفارش بدم
جیمین: لطفا بمون یونا
یونا: مرسی ولی مادرم نگرانمه خداحافظ
بقیه: خداحافظ
ا/ت: جیمین چقد یونا کیوت و مهربون بود!
جیمین: بعله مث خواهر من مشنگ نیست حالا کی پیتزا رو سفارش میدی؟
ا/ت: شیکمو من چون یونا اینجا بود میخواستم سفارش بدم حالا که رفت سفارش نمیدم
جیمین: خیلی بدی
تهیونگ: جیمین جون خودتم پیتزا های تو یخچال رو خوردی
جیمین:.....
ا/ت: خب دیگه دیروقته برید بخوابید
جیمین: باشع من رفتم
تهیونگ: ا/ت بیا بریم تو اتاق بخوابیم
ا/ت: باشه تو مسواک زدی؟
تهیونگ: نه تو برو من میام
ا/ت: باشه
ویو ا/ت
رفتم مسواکمو زدمو اومدم بیرون ته رفت مسواک بزنه رفتم تو اتاق زودی لباس راحتی پوشیدم که ته نیاد تو اتاق داشتم تو گوشیم کار میکردم که ته اومد دیدم داره لباسشو در میاره
ا/ت: منحرففففف چرا لباستو در میاری؟
ته: خب میخوام لباس راحتی بپوشم
ا/ت: باشه پس من رومو اونور میکنم
ته: نخیرم بیا لباسمو در بیار
ا/ت: عمرا مگه دست نداری خودت بکن(روشو اونور کرد)
ته: نخیرم اگه بخوام بکنم تو باید ببینی(رفت جلو ا/ت)
ا/ت: نهههههههه(دستاشو جلو چشماش گذاشت)
ویو تهیونگ
دستاشو برداشتم دکمه های لباسمو باز کردم دستشو گذاشتم رو بدنم
ا/ت: چیکار میکنی بیشور (دستشو برداشت)
تهیونگ: خب دستتو گذاشتم رو بدنم چیز بدی نیس
صورتمو بردم جلو ا/ت دیدم از حال رفت و خوابش برد اونوقت هی به من میگه خرس گذاشتمش رو تخت لباسمو عوض کردمو کنارش خوابیدم
برای پارت بعد
۱۰ لایک❤️
#گوئن
۳۶.۰k
۲۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.