sorry

sorry....
p.4
فردا صبح...

ویو جونگ کوک

امروز تعطیل بودم....برا همین دیشب دیر خوابیدم....و ساعت ۱۱:۳۰ هستش که بیدار شدم...بعد انجام کار های لازم به پایین رفتم جیمین خونه نبود...تهیونگ رو دیدم که داشت میومد طرفم....

ته:بیا اتاقم...
کوک:اوکی
رفتیم تو اتاق...

کوک:چیکار داری؟
ته:ما نیاز به مدارک انبار ها داریم...
کوک:خبب..
ته:به جمالت...خب جیمین به تو اعتماد بیشتری داره...و خب تو مافیا نیستی و جیمین به تو مشکوک نمیشه...
کوک:خبب..چیکار کنممم؟
ته:مدارک رو بیار...
کوک:چیییی؟..تهیونگ عقلتو از دست دادیی؟ نه..نمیتونم..
ته:چرا؟
کوک:جیمین...خیلی دقیقه..نخود تکون بخوره می‌فهمه..تازه پیدا کردن مدارک ها مثل گشتن دنبال سوزن تو انبار کاهه...
ته:نگران نباش...توی گاوصندوقه...
کوک:کدوم...جیمین کلی گاوصندوق دارههه..
ته:ببین زیر صندلیش رو زمین رو فشار بده...کمی باز میشه...یکم رو رمزش کار کن..تا باز بشه..مدارک انبار اسلحه رو بردار...مدارک.. کوکائین تو اون گاوصندوقیه که خودت میدونی....
کوک:اوکی...
دیدگاه ها (۲)

sorry....p.5ویو کوکبعد صحبت با تهیونگ رفتیم پایین..جیمین اوم...

sorry...p.6سه روز بعد...ویو نویسنده...با گام های تند تو دفتر...

شمایید...

sorry.....p.3ویو تهیونگ...جونگ کوک که از دانشگاه اومد همه چی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط