پارت 3
یادتونه گفتم آرا بچه دار شده الان اون دختر 16 سالشه و اسمش هم پارک بک هورانگ است. همونطور که گفتم آرا به زور پدرش مجبور به این ازدواج شد.
اون اصلا شوهرش رو دوست نداره.
پارک سوهون (شوهر آرا ) یه عوضی هرزه واقعی بود . هروقت که اون رو می دیدی با یکی بود و کل روز رو با دخترای دیگه تو اتاق بود.
یه روز که اونا باهم دعوا کردن ارا عصبی شد و گفت :«دیگه از دست این کارات خسته شدم. می خوام ازت طلاق بگیرم، بک هورانگ وسیله هات رو جمع کن میریم خونه ی خاله.
اونا رفتن خونه ی به رونا.
آرا موضوع رو کامل برای رونا تعریف کرد وقتی تعریف کرد رونا خیلی عصبی شد و
رفت خونه ی پارک سوهون.
خدمتکارا: خانم شما نمی تونید برید داخل.
لطفا!
لطفا!
لطفا!
رونا : هی پارک سوهون .
در اتاق رو باز کرد و رفت تو دید پارک سوهون و 2 تا دختر باهم لخت تو اتاق خوابیدن.
اون اصلا شوهرش رو دوست نداره.
پارک سوهون (شوهر آرا ) یه عوضی هرزه واقعی بود . هروقت که اون رو می دیدی با یکی بود و کل روز رو با دخترای دیگه تو اتاق بود.
یه روز که اونا باهم دعوا کردن ارا عصبی شد و گفت :«دیگه از دست این کارات خسته شدم. می خوام ازت طلاق بگیرم، بک هورانگ وسیله هات رو جمع کن میریم خونه ی خاله.
اونا رفتن خونه ی به رونا.
آرا موضوع رو کامل برای رونا تعریف کرد وقتی تعریف کرد رونا خیلی عصبی شد و
رفت خونه ی پارک سوهون.
خدمتکارا: خانم شما نمی تونید برید داخل.
لطفا!
لطفا!
لطفا!
رونا : هی پارک سوهون .
در اتاق رو باز کرد و رفت تو دید پارک سوهون و 2 تا دختر باهم لخت تو اتاق خوابیدن.
۷.۲k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.