🄹🄴🄾🄽
{کانیا ویو}
الان بهم ثابت شده که همچین کسی وجود داره ولی باید برم ببینم کیه شاید هم همیچن کسی هست اما دزد نیست و مافیا نیست
اگوست: خانم پارک بهتون ثابت شد؟
×نه
اگوست: میخوایین جلوی چشمتون مشخصات بارو رو بیارم و فیلمی که توش گفته شده میخواد شکستمون بده؟
×باشه فهمیدم اوکی
آراِم: خب پس ساعت ۶ عصر اینجا باش تا کارت دعوت رو بهت بدیم و با کوک به سالن مهمونی بریم
×باشه و کوک؟
آراِم: اسمای اصلیمون رو بهت میگیم...
جی کی: جئون جکنگکوکم کوک هم میتونی صدام کنی
اگوست: نین یونگی هستم میتوتی شوگا صدام کنی
وی: کیم تهیونگم میتونی ته صدام کنی
آراِم: کیم نامجون هستم میتونی نانی صدام کنی
×پارک کانیام
+خب کانیا شب اینجا باش و اونجا باید جوری رفتار کنی انگار باهم کاپلیم
×جان؟چرا اونوقت
+دوباره توضیح بدین
اگوست: ببین باید جوری رفتار کنی که انگار باهمید چون با کوک مشکل دارهه و هدف اصلیش کوکه و سعی میکنه تورو بدست بیاره و اون موقع پا دست بکار میشی شیر فهم شد؟
×اره
آراِم: اگر لازمه بریم خرید لباس؟
×نه نیازی نیست
+باشه خب و اینم بگم هیچکس نباید از ایککه این بازیه که ما باهمیم خبر دار شه
×باشه ممنون بابت اطلاع دهی من دیگه باید برم
+صب کن اگه از این بازی علیه خودمون استفاده کنی خونت پای خودته
×بای بای
از انبارشون خارج شدم و چشم غره ای به بادیگاردا رفتم و سوار ماشینم شدم و سمت خونم حرکت کردم به بادیگاردم گفتم تمام برنامه های امروز رو کنسل کنه الان ساعت ۳ ظهره ۲ ساعت بیشتر وقت ندارم
ماشینو پارک کردم و وارد خونم شدم خدمتکارا تعظیم کردن و رفتن تا ناهار رو بیارن منم دستامو شستمو و نشستم سر میز ناهارمو خوردم و رفتم طبقه ی بالا و کمد رو باز کردم
خب لباس چی بپوشم اینو میپوشم خوبه(عکسشو گزاشتم)
یه کت مشکیم روش
کفشای پاشنه بلندم رو از کمد برداشتم و اونارم انتخاب کردم تا بپوشم لباسام رو در اوردم و رفتم توی حموم دوش اب گرم رو باز کردم و دوش ۴۰ مینی گرفتم و اومدم بیرون
ساعت چه زود ۴ شد
خب لباسم رو پوشیدم و کفشامم پام کردم و موهامم حالت دادم چقدر خوشگل شدمممم
رفتم پایین و توی سالن روی کاناپه نشستم و گوشبمو باز کردم و دیدم ۷ تماس بی پاسخ از بابام و ۴تماس بی پاسخ از مامانم و ۲۲ تماس بی پاسخ از میا(دوست صمیمی) دارم
یاخداا چخبر اینهمه زنگ زدن
اول به میا زنگ زدم وه بعد ۱ بوق جواب داد
{مکالمه}
×الو چیه اینهمه زنگ زدی
&تفتوک و چیه میدونی توی اخبار چی راجبت پخش شده؟
×نه چی؟
&کصخلیییی
×برو باباااا
{پایان مکالمه}
تلویزیون رو روشن کردم و زدم اخبار
تیرز اخبار: دَوِل ملکه اتیش با کینگ مافیا اقای جئون رابطه ی خود را فاش کرد
×فاک این چیه دیگ
گوشیمو برداشتم و به بابام زنگ زدم
{مکالمه}
ب.کانیا: الو کانیااا...
الان بهم ثابت شده که همچین کسی وجود داره ولی باید برم ببینم کیه شاید هم همیچن کسی هست اما دزد نیست و مافیا نیست
اگوست: خانم پارک بهتون ثابت شد؟
×نه
اگوست: میخوایین جلوی چشمتون مشخصات بارو رو بیارم و فیلمی که توش گفته شده میخواد شکستمون بده؟
×باشه فهمیدم اوکی
آراِم: خب پس ساعت ۶ عصر اینجا باش تا کارت دعوت رو بهت بدیم و با کوک به سالن مهمونی بریم
×باشه و کوک؟
آراِم: اسمای اصلیمون رو بهت میگیم...
جی کی: جئون جکنگکوکم کوک هم میتونی صدام کنی
اگوست: نین یونگی هستم میتوتی شوگا صدام کنی
وی: کیم تهیونگم میتونی ته صدام کنی
آراِم: کیم نامجون هستم میتونی نانی صدام کنی
×پارک کانیام
+خب کانیا شب اینجا باش و اونجا باید جوری رفتار کنی انگار باهم کاپلیم
×جان؟چرا اونوقت
+دوباره توضیح بدین
اگوست: ببین باید جوری رفتار کنی که انگار باهمید چون با کوک مشکل دارهه و هدف اصلیش کوکه و سعی میکنه تورو بدست بیاره و اون موقع پا دست بکار میشی شیر فهم شد؟
×اره
آراِم: اگر لازمه بریم خرید لباس؟
×نه نیازی نیست
+باشه خب و اینم بگم هیچکس نباید از ایککه این بازیه که ما باهمیم خبر دار شه
×باشه ممنون بابت اطلاع دهی من دیگه باید برم
+صب کن اگه از این بازی علیه خودمون استفاده کنی خونت پای خودته
×بای بای
از انبارشون خارج شدم و چشم غره ای به بادیگاردا رفتم و سوار ماشینم شدم و سمت خونم حرکت کردم به بادیگاردم گفتم تمام برنامه های امروز رو کنسل کنه الان ساعت ۳ ظهره ۲ ساعت بیشتر وقت ندارم
ماشینو پارک کردم و وارد خونم شدم خدمتکارا تعظیم کردن و رفتن تا ناهار رو بیارن منم دستامو شستمو و نشستم سر میز ناهارمو خوردم و رفتم طبقه ی بالا و کمد رو باز کردم
خب لباس چی بپوشم اینو میپوشم خوبه(عکسشو گزاشتم)
یه کت مشکیم روش
کفشای پاشنه بلندم رو از کمد برداشتم و اونارم انتخاب کردم تا بپوشم لباسام رو در اوردم و رفتم توی حموم دوش اب گرم رو باز کردم و دوش ۴۰ مینی گرفتم و اومدم بیرون
ساعت چه زود ۴ شد
خب لباسم رو پوشیدم و کفشامم پام کردم و موهامم حالت دادم چقدر خوشگل شدمممم
رفتم پایین و توی سالن روی کاناپه نشستم و گوشبمو باز کردم و دیدم ۷ تماس بی پاسخ از بابام و ۴تماس بی پاسخ از مامانم و ۲۲ تماس بی پاسخ از میا(دوست صمیمی) دارم
یاخداا چخبر اینهمه زنگ زدن
اول به میا زنگ زدم وه بعد ۱ بوق جواب داد
{مکالمه}
×الو چیه اینهمه زنگ زدی
&تفتوک و چیه میدونی توی اخبار چی راجبت پخش شده؟
×نه چی؟
&کصخلیییی
×برو باباااا
{پایان مکالمه}
تلویزیون رو روشن کردم و زدم اخبار
تیرز اخبار: دَوِل ملکه اتیش با کینگ مافیا اقای جئون رابطه ی خود را فاش کرد
×فاک این چیه دیگ
گوشیمو برداشتم و به بابام زنگ زدم
{مکالمه}
ب.کانیا: الو کانیااا...
۵.۴k
۱۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.