A business marriage

"A business marriage"
"P³⁰" پارت آخر
+ چرا گریه میکنی عزیزم من که اینجام منم خیلی خوشحالم کوچولو
_ دیگه از این به بعد تنهام نذار باشه؟
+ باشه تنهات نمیذارم عزیزم...
_ مرسی جونگکوک
+ برای چی؟
_ برای اینکه همیشه مراقبمی!
+ مرسی بورام
_ برای چی؟
+ برای اینکه همیشه کنارمی!
_ دوست دارم رئیس‌ جئون!
+ منم دوست دارم خانم پارک بورام!
و این پایان داستان بورام و جونگکوک بود...

بعد یه مدت‌ بورام و جونگکوک یه بچه به دنیا آوردن که دختر بود و اسم اونو جئون هارا گذاشتن و زندگی خیلی خوبی داشتن.

بعد یه مدت یونا گفت که فک می‌کنه از تهیونگ خوشش میاد و با هم میرن سر قرار خیلی تعجب کردم ولی خب خوشحال بودم که...
یونا هم از سینگلی در اومده بود😂

لایک و کامنت یادتون نره...!
دیدگاه ها (۱۱)

کوکو ها بالاخره این فیک هم تموم شد...!امیدوارم از این فیک خو...

ادیت خودمه خوبه...؟!نام سریال: ترکیبیحس و حال کیدراما رو با ...

"A business marriage""P²⁹"بعدش دکتر رفت تقریبا یه ساعت بعد ر...

"A business marriage""P²⁸_ جونگکوکااااااا هق بیدار شوووو خوا...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟑عشق مافیاویو جونگ کوک از خونه اومدم بیرون رفتم به کافه...

برمیگردمپارت : 63_ میگم میتونم از سوال بپرسم_ اره میتونی ولی...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟕عشق مافیاویو بورام یه نفر اومد دنبالم که ببرتم تو عمار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط