.
.
.
خبر توطئه ی #نبشِ_قبور آمده است
.
آری عمار، چو پیکی، به حضور آمده است .
#یا_علی علی خیز و نگر، باز #عدو مستِ غرور .
بر حرمخانه ی زهرا به عبور آمده است .
پشتِ دیوارِ #بقیع ، صف زده، شیطان صفتان .
در پیِ #قبرِ_غریبِ شه و بانویِ زنان .
.
ناگهان، کوهِ غضب، از دلِ دریا جوشید .
از میان پاشد و با هیمنه، جوشن پوشید .
به جبین بست، به رزمِ علوی اش، سربند .
جرعه ای، از میِ قهّا ریَّتِ رب نوشید .
#ذوالفقارش، به کف و نعره کشان، همچو اسد .
آمد آن مظهرِ اسماءِ جلالیِّ احد .
روبهان تا که #علی را، به تجلّی دیدند .
کرده قالب تهی، از شیرِ خدا ترسیدند .
قدرت الله رسیده، دمِ دیوارِ بقیع
.
نُه فلک نیز، به همراهِ زمین لرزیدند .
گفت حاشا که شوید آگه، از این سرِّ خدا .
پُر نمایم، همه ی دشت ز خونهای شما
.
ذوالفقارم ز غلاف آمده بیرون. بیرون! .
عقده های دو سه ماهه زده بیرون. بیرون! .
گردنش می شکنم، هر که بماند به بقیع .
بی وضو آمده در میکده، بیرون! بیرون! .
که دگر صبرِ علی بر لبِ پیمانه رسید .
خُمِ مِی، با دوسه پیمانه ، به میخانه رسید .
همه رفتند. علی یکّه و تنها مانده .
در کنارِ #حرمِ_مخفیِ #زهرا مانده
گفت: با همسرِ مظلومه ی غمدیده ی خود .
که تو رفتی و مرا غصّه و غمها مانده .
#فاطمه بعد تو بی یار و حبیب است علی .
در #مدینه، تک و تنها و #غریب است علی
.
.
#فاطمیه
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#شهادت_حضرت_زهرا
.
خبر توطئه ی #نبشِ_قبور آمده است
.
آری عمار، چو پیکی، به حضور آمده است .
#یا_علی علی خیز و نگر، باز #عدو مستِ غرور .
بر حرمخانه ی زهرا به عبور آمده است .
پشتِ دیوارِ #بقیع ، صف زده، شیطان صفتان .
در پیِ #قبرِ_غریبِ شه و بانویِ زنان .
.
ناگهان، کوهِ غضب، از دلِ دریا جوشید .
از میان پاشد و با هیمنه، جوشن پوشید .
به جبین بست، به رزمِ علوی اش، سربند .
جرعه ای، از میِ قهّا ریَّتِ رب نوشید .
#ذوالفقارش، به کف و نعره کشان، همچو اسد .
آمد آن مظهرِ اسماءِ جلالیِّ احد .
روبهان تا که #علی را، به تجلّی دیدند .
کرده قالب تهی، از شیرِ خدا ترسیدند .
قدرت الله رسیده، دمِ دیوارِ بقیع
.
نُه فلک نیز، به همراهِ زمین لرزیدند .
گفت حاشا که شوید آگه، از این سرِّ خدا .
پُر نمایم، همه ی دشت ز خونهای شما
.
ذوالفقارم ز غلاف آمده بیرون. بیرون! .
عقده های دو سه ماهه زده بیرون. بیرون! .
گردنش می شکنم، هر که بماند به بقیع .
بی وضو آمده در میکده، بیرون! بیرون! .
که دگر صبرِ علی بر لبِ پیمانه رسید .
خُمِ مِی، با دوسه پیمانه ، به میخانه رسید .
همه رفتند. علی یکّه و تنها مانده .
در کنارِ #حرمِ_مخفیِ #زهرا مانده
گفت: با همسرِ مظلومه ی غمدیده ی خود .
که تو رفتی و مرا غصّه و غمها مانده .
#فاطمه بعد تو بی یار و حبیب است علی .
در #مدینه، تک و تنها و #غریب است علی
.
.
#فاطمیه
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#شهادت_حضرت_زهرا
۶۲۱
۲۳ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.