من هفت تا ددی دارم
❤❤❤❤❤❤❤
#من_هفت_تا_ددی_دارم 🚫🔥
#part_8۸
.... هانا ....
از شدت ترسی که داشتم گوشی از دستم افتاد و با چشای اشکی زل زدم به اون مرد
*بلاخره گیرت آوردیم هر*زه کوچولو
با شنیده هرزه کوچولو قیافم شد عین گرجه.
با عصبانیت زل زدم بهش و به حرص گفتم:هرزه تویی هفت جد آبادت
با قیافه برزخی جلو اومد که ترسیده عقب رفتم خواستم پا به فرارا بزارم که بازوم اسیر دستش شد
شروع کردم جفتک پروندن و جیغ زدن
من:ولمممم کننن......عوووضیییی.....آشغاااااال
*هیشششش بهتره آروم باشی
برای یه لحظه آروم شد اما تا دستش روی سی*نه هام نشست با عصبانیت محکم دستش رو گاز گرفتم
نعره ای از درد زد که لبخندی زدم شروع کردم دویدم سمت اتاقم
تا خواستم در رو ببندم یه جفت کالج مشکی لای در قرار گرفت.
ترسیدم و شروع کردم هل دادن تا نتونه بیاد داخل...
#ANIL
@dady_2021
#من_هفت_تا_ددی_دارم 🚫🔥
#part_8۸
.... هانا ....
از شدت ترسی که داشتم گوشی از دستم افتاد و با چشای اشکی زل زدم به اون مرد
*بلاخره گیرت آوردیم هر*زه کوچولو
با شنیده هرزه کوچولو قیافم شد عین گرجه.
با عصبانیت زل زدم بهش و به حرص گفتم:هرزه تویی هفت جد آبادت
با قیافه برزخی جلو اومد که ترسیده عقب رفتم خواستم پا به فرارا بزارم که بازوم اسیر دستش شد
شروع کردم جفتک پروندن و جیغ زدن
من:ولمممم کننن......عوووضیییی.....آشغاااااال
*هیشششش بهتره آروم باشی
برای یه لحظه آروم شد اما تا دستش روی سی*نه هام نشست با عصبانیت محکم دستش رو گاز گرفتم
نعره ای از درد زد که لبخندی زدم شروع کردم دویدم سمت اتاقم
تا خواستم در رو ببندم یه جفت کالج مشکی لای در قرار گرفت.
ترسیدم و شروع کردم هل دادن تا نتونه بیاد داخل...
#ANIL
@dady_2021
۳۰.۴k
۱۹ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.