P9
صبح روز بعد ساعت 6 عصر
توی کتابخانه بودم و داشتم درس میخوندم دو ساعت از اومدنم میگذشت ولی تهیونگ نیومده بود دیگه نا امید شدم خودم میخوندم یه پسری اومد و کنارم نشست بهش نگاه کردم صورت کیوتی داشت و در عین حال جذاب بود بهم گفت
سلام شما مین ا.ت هستین
_بله من مین ا.تم
&من طرفدار شما هستم میشه باهم یه عکس بگیریم
_اام باشه حتما
& باهم عکس گرفتیم که نگاه های سنگین یکی رو روی خودم احساس کردم رومو برگردوندم دیدم تهیونگ داره نگام میکنه
+فک کنم مزاحم شدم
_آره شدی از دستش ناراحت بودم چون دوساعت منتظرم گذاشته بود و نگفته بود که نمیاد از جام بلند شدم کتابام رو برداشتم و رفتم بیرون دیدم تهیونگ هم دنبالم میاد دستم رو گرفت سر جام وایستادم که گفت
+من عذر میخوام ا.ت راستش نتونستم بیام
_گوشی چی من بهت ده بار زنگ زدم ولی جواب ندادی
+گوشیم خاموش شده بود
_باشه میبخشمت من دیگه میرم
+ نه وایستا منم میام
_باید برگردم خونه دیر وقته کتابخانه هم بسته شده
+پس بریم خونه من
_من نمیتونم بیام سگم توی خونه تنهاست تو بیا خونه ما
+باشه بریم
**************************
+خونت از قشنگه ولی مادر و پدرت کجان
_مامان و بابام الان بوسان هستن واسه کار ولی یه ماه بعد برمیگردن بیا بشین تا برات قهوه بیارم
+باشه روی مبل نشستم که سگی دیدم سگ سیاهی بود که روی صورتش قسمت گرد زرد رنگی بود چشمای تیله ای مشکی داشت خیلی ناز و کیوت با دیدنش ذوق کردم رفتم سمتش خواستم بغلش کنم که پارس کرد انگار ترسیده بود
_ته ته زیاد نزدیک نشو اون بقیه رو گاز میگیره
+واقعا
_آره وایستا قهوه ها رو گذاشت روی میز عسلی روبهرو و سگه رو بغل کرد اومد نزدیکترم و گفت یونتان با تهیونگ آشنا شو
+یونتان
_آره اسمش یونتان هست
+خیلی کیوته
_دست تهیونگ رو گرفتم و گذاشتم سر یونتان چند بار پارس کرد
+خیلی نازه
_جالبه هر کی میومد پیشش رو گاز میگرفت و سر وصدا میکرد ولی فکر کنم اونم دوستت داشته مگه نه یونتان
+ (لبخند مستطیلی)
_یونتان رو گذاشتم بغل تهیونگ اونم صورت تهیونگ لیس زد و خودش رو بهش مالوند انگار ازش خوشش اومده روی مبل نشستیم یونتان چند بار پارس کرد بعد هم دوید رفت حیاط
+چرا رفت
_همسایمون دخترش یه سگ داره یونتان از وقتی اومدیم اینجا
از بین بوته ها رد میشه و شبا میره با سگش بازی میکنه
+آها
_بهتره شروع کنیم
+ باشه
3 ساعت بعد
_آه خسته شدم
+منم همینطور وای ساعت چنده
_ساعت نه هست
+بهتره من برم
_نه بمون هنوز زوده بعد از شام برو
+باشه
_چی میخوری سفارش کنم
+نمیدونم
_خب پس خودم سفارش میدم
الو لطفا برامون دوتا پیتزا بزرگ خونوادگی و مرغ سخاری همراه با دسر و نوشیدنی بیارید
-بله حتما آدرس
_ آدرس _________
-15 دقیقه بعد سفارشتون میرسه
_ممنون گوشی رو قطع کردم
+زیادی سفارش ندادی
_من که خیلی گرسنه خودم تنها میتونم همش رو بخورم
+بهت نمیاد شکمو باشی
_سعی میکنم از زمانم لذت ببرم فکر نکنم تو آینده بتونم اینا رو بخورم
+چرا نتونی
_مربی ورزشم میگه وزنم زیاد شده و باید وزن کم کنم بخاطر همین میخوام امسال رو خوب بخورم
+ولی وزنت واسه یه مدل 42 کیلو خوبه
_ولی به عنوان ایدل خوب نیست
+ا آیدل
_آره خوب من میخوام سال بعد دیبو کنم فعلا یه کارآموزم
+واقعا
_آره همین امروز یه کمپانی پیدا کردم میخواستن یه خواننده زن انتخاب کنند و خوب چون منم سوابقم خوب بود قبول کردن و قراره سال بعد وقتی درسم تموم شد به عنوان ایدل رسمی دیبو کنم
+تو این شغل ر و دوست داری
_آره البته من از بچگی رویام این بود
توی کتابخانه بودم و داشتم درس میخوندم دو ساعت از اومدنم میگذشت ولی تهیونگ نیومده بود دیگه نا امید شدم خودم میخوندم یه پسری اومد و کنارم نشست بهش نگاه کردم صورت کیوتی داشت و در عین حال جذاب بود بهم گفت
سلام شما مین ا.ت هستین
_بله من مین ا.تم
&من طرفدار شما هستم میشه باهم یه عکس بگیریم
_اام باشه حتما
& باهم عکس گرفتیم که نگاه های سنگین یکی رو روی خودم احساس کردم رومو برگردوندم دیدم تهیونگ داره نگام میکنه
+فک کنم مزاحم شدم
_آره شدی از دستش ناراحت بودم چون دوساعت منتظرم گذاشته بود و نگفته بود که نمیاد از جام بلند شدم کتابام رو برداشتم و رفتم بیرون دیدم تهیونگ هم دنبالم میاد دستم رو گرفت سر جام وایستادم که گفت
+من عذر میخوام ا.ت راستش نتونستم بیام
_گوشی چی من بهت ده بار زنگ زدم ولی جواب ندادی
+گوشیم خاموش شده بود
_باشه میبخشمت من دیگه میرم
+ نه وایستا منم میام
_باید برگردم خونه دیر وقته کتابخانه هم بسته شده
+پس بریم خونه من
_من نمیتونم بیام سگم توی خونه تنهاست تو بیا خونه ما
+باشه بریم
**************************
+خونت از قشنگه ولی مادر و پدرت کجان
_مامان و بابام الان بوسان هستن واسه کار ولی یه ماه بعد برمیگردن بیا بشین تا برات قهوه بیارم
+باشه روی مبل نشستم که سگی دیدم سگ سیاهی بود که روی صورتش قسمت گرد زرد رنگی بود چشمای تیله ای مشکی داشت خیلی ناز و کیوت با دیدنش ذوق کردم رفتم سمتش خواستم بغلش کنم که پارس کرد انگار ترسیده بود
_ته ته زیاد نزدیک نشو اون بقیه رو گاز میگیره
+واقعا
_آره وایستا قهوه ها رو گذاشت روی میز عسلی روبهرو و سگه رو بغل کرد اومد نزدیکترم و گفت یونتان با تهیونگ آشنا شو
+یونتان
_آره اسمش یونتان هست
+خیلی کیوته
_دست تهیونگ رو گرفتم و گذاشتم سر یونتان چند بار پارس کرد
+خیلی نازه
_جالبه هر کی میومد پیشش رو گاز میگرفت و سر وصدا میکرد ولی فکر کنم اونم دوستت داشته مگه نه یونتان
+ (لبخند مستطیلی)
_یونتان رو گذاشتم بغل تهیونگ اونم صورت تهیونگ لیس زد و خودش رو بهش مالوند انگار ازش خوشش اومده روی مبل نشستیم یونتان چند بار پارس کرد بعد هم دوید رفت حیاط
+چرا رفت
_همسایمون دخترش یه سگ داره یونتان از وقتی اومدیم اینجا
از بین بوته ها رد میشه و شبا میره با سگش بازی میکنه
+آها
_بهتره شروع کنیم
+ باشه
3 ساعت بعد
_آه خسته شدم
+منم همینطور وای ساعت چنده
_ساعت نه هست
+بهتره من برم
_نه بمون هنوز زوده بعد از شام برو
+باشه
_چی میخوری سفارش کنم
+نمیدونم
_خب پس خودم سفارش میدم
الو لطفا برامون دوتا پیتزا بزرگ خونوادگی و مرغ سخاری همراه با دسر و نوشیدنی بیارید
-بله حتما آدرس
_ آدرس _________
-15 دقیقه بعد سفارشتون میرسه
_ممنون گوشی رو قطع کردم
+زیادی سفارش ندادی
_من که خیلی گرسنه خودم تنها میتونم همش رو بخورم
+بهت نمیاد شکمو باشی
_سعی میکنم از زمانم لذت ببرم فکر نکنم تو آینده بتونم اینا رو بخورم
+چرا نتونی
_مربی ورزشم میگه وزنم زیاد شده و باید وزن کم کنم بخاطر همین میخوام امسال رو خوب بخورم
+ولی وزنت واسه یه مدل 42 کیلو خوبه
_ولی به عنوان ایدل خوب نیست
+ا آیدل
_آره خوب من میخوام سال بعد دیبو کنم فعلا یه کارآموزم
+واقعا
_آره همین امروز یه کمپانی پیدا کردم میخواستن یه خواننده زن انتخاب کنند و خوب چون منم سوابقم خوب بود قبول کردن و قراره سال بعد وقتی درسم تموم شد به عنوان ایدل رسمی دیبو کنم
+تو این شغل ر و دوست داری
_آره البته من از بچگی رویام این بود
۴۳.۱k
۱۴ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.