سخت میگیرمت در آغوشم

سخت می‌گیرمت در آغوشم
کوه آتشفشان شوی حتی
فاش گفتم که دوستت دارم
آتشی در دهان شوی حتی

درد باشد به ناله‌های بلند،
گریه باشد به های های بلند
عشق باشد_نه با صدای بلند_
در نهانم نهان شوی حتی

زندگی جبری است می‌دانم
عشق، بی صبری است می‌دانم
دردناکی و دوستت دارم
لای زخم استخوان شوی حتی

شعرهایم ز یاد خواهد رفت
سر سبزم به باد خواهد رفت
نام سرخ تو زنده می‌ماند
بر گلو ریسمان شوی حتی

یک سپاهم اگرچه تنهایم
من زبان تمام زن‌هایم؛
باز هم عشق آخرین راه است
خنجری بر زبان شوی حتی

مرگ پایان قصه‌ی ما نیست
مرگ آغوش مهربان تو است
با تو هر شب شروع خواهم شد
آخر داستان شوی حتی... #عفت_کاظمی
دیدگاه ها (۱)

آفریده هر کسی، چشمانِ جذابِ تو را ...قبله‌ی من کرده او، داما...

مرا آرام میبینی سکوتم سخت تب دارد نمیدانی که چشمانم چه حالی ...

می خواهم از تو بنویسمبا نامت تکیه گاهی بسازمبرای پرچین های ش...

امروز روز خاصّیست ؛دلم می خواهد دامن کوتاه گل داری بپوشمبا ی...

عشق ( درد بی پایان)

تقدیم با عشق خدمتِ باسعادتِ سرورم:🫀🌹مهم نیست که چه میشودمهم ...

تو قله ی خیالی و تسخیر تو محال#قیصر_امین_پور کوله باریست پر ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط