تا حریصِ " تو " شدم دستِ دگر راند تو را
تا حریصِ " تو " شدم دستِ دگر راند تو را
همچو بختک گذر از فاصله را ریخت به هم
شعر هم فاجعه شد لحظه ی راهی شدنت
بی تو انگیزه ی این قافیه ها ریخت به هم
شهر غمگین و دو صد تیشه به جانم زده ای
کامِ شیرین من و ، محفل ما ریخت به هم
چه پناهی که نشد ، باعث ویران شدنم !!!
گرمی و مرهم آن ،شانه چرا ریخت به هم
همه بر "باد" شدن " ذکر " و مسلمانی من
هر شکن از گسلِ زلفِ تو تا ریخت به هم
ستمِ زندگی ام ...... ماحصلِ کوچِ شماست
ای بمیرد پدرِ ، آن که " تو " را ریخت به هم
همچو بختک گذر از فاصله را ریخت به هم
شعر هم فاجعه شد لحظه ی راهی شدنت
بی تو انگیزه ی این قافیه ها ریخت به هم
شهر غمگین و دو صد تیشه به جانم زده ای
کامِ شیرین من و ، محفل ما ریخت به هم
چه پناهی که نشد ، باعث ویران شدنم !!!
گرمی و مرهم آن ،شانه چرا ریخت به هم
همه بر "باد" شدن " ذکر " و مسلمانی من
هر شکن از گسلِ زلفِ تو تا ریخت به هم
ستمِ زندگی ام ...... ماحصلِ کوچِ شماست
ای بمیرد پدرِ ، آن که " تو " را ریخت به هم
۳.۶k
۲۶ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.