زخم هایت را یکی یکی می بوسم

زخم هایت را یکی یکی می بوسم
می دانم گلوله ای که در سینه ات بال بال می زد
چقدر باید شبیه بال پروانه ای باشد
که از گلستانی پر آتش می گذرد
در روشنایی کم رنگ ماه و ستاره
نمی شود که آتش را دید
نمی شود در ستایش گل زخم هایت چیزی نوشت
چیزی پرسید
چیزی که هیچ چیز شبیه آن نیست...
تو بگو کنار آمدن باهرکه دلش تنگ است
چگونه است؟...
چگونه می شود آتش وار
دل به ققنوسی سپرد که در خسوف و خاکستر هم
به دیدار بهار دل خوش می کند...
گل زخم هایت تابه همیشه
تغزل سرخ لاله هایی ست
که داغ تو را
چون خون بر دل می کشد
و چون سرمه
بر چشم...
دیدگاه ها (۲)

دلداده ی مهجوری ، در شیبِ بلا افتاداز حولِ حلیمِ "عشق" ،د...

نگرانم که مبادا نگرانم بکنی ،باز با عشوه د...

چشمان‌ِ شیطان گونه ای داری،دیدم،که کُفری مستمر دارمویران مکن...

تا حریصِ " تو " شدم دستِ دگر راند تو راهمچو بختک گذر از فاصل...

پارت : ۲۰

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط